شعری زیبا از عیسا قاسم‌پور برای شوونیزم فیتیله ای!(برداشت آزاد از شعر استاد احمد شاملو)

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://yedonya.loxblog.com/upload/y/yedonya/image/th1.jpg


روزگار غریبی است نازنین!

دهانت را می بویند تا مبادا با فرچه توالت مسواک زده باشی!

پیداست که

"زبان" و "هویت" را در پستوی خانه نهان باید کرد!

آری نازنین

روزگاری فرامیرسد که شیهه اسبان "قیر آت" و "دور آت"ت در کوهستان های مه آلود را

به آروغ گند اسب آبی در اتاق تشبیه میکنند

و پنجره باز رو به بهار تاریخت را

به سطل زباله ای که خمیازه های چندش آوری میکشد!!!


روزگار غریبی است نازنین!



آری من به آیین باد میگذرم

و به رسم ابر میبخشم


اما بدان که

روزگاری فتیله این هتل هم خاموش خواهد شد

و همه ما رفتنی هستیم

هم ما پدر و پسر

و

هم تو که خودت را همیشه صاحب هتل میپنداری

و این تنها صداست که می'ماند!


   باقی قالان بو قبه'ده تک بیر صداییمیش.... !  ""



* عیسا قاسم‌پور(زنگانلی) *

زنجان


  • [ ]