چگونگی نفوذ کردها که بومی غرب زاگرس و شمال عراق بودند به داخل آذربایجان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


یازار(نویسنده):

یوسف بیگ باباپور

بخشی از متن(متن اصلی در ادامه مطلب) :

در سال 1880 م. شیخ عبیدالله به منظور گسترش دادن قلمرو حکم خود، به ایران یورش آورد. همان طور که گفته شد، تحریکات دولت عثمانی، روحیۀ ماجراجویی شیخ عبیدالله، علی‌الخصوص بی‌کفایتی حاکم مهاباد و بدرفتاری او با رؤسای قبایل مکری، او را بیش از پیش برای جامۀ عمل پوشاندن به افکارش مصمّم ساخت. او در محل سکونت خود با حمزه آقا منگور ـ یکی از رؤسای ایل بزرگ منگور ـ که از سردسته‌گان ناراضیان منطقۀ مکری بود ـ دیدار و گفت‌و‌گو کرد و بر این عزم راسخ شدند که بر کردستان ترکیه، سواران جنگجو و پراکنده را جمع‌آوری و از طرف جنوب غربی ارومیه آنها را وارد خاک ایران کنند.

تقریباً 20 هزار نفر سوارکار جمع‌آوری گردید. بخشی از این نیروهای مسلّح را که متمرکز شده بودند، در اختیار بزرگ‌ترین فرزند شیخ عبیدالله، یعنی شیخ عبدالقادر، قرار دادند و در منطقۀ کردستان ایران و آذربایجان چنین شایع کردند که سپاه عظیم شیخ با صدهزار نفر جنگندۀ کُرد به سوی مهاباد می‌آید.

گفتیم که جسارت شیخ عبیدالله به اتباع ایرانی و خیال خام او برای تصرف خاک آذربایجان ... بقیه متن در ادامه مطلب


منابع(قایناق‌لار) :



[1] . شمزینی، عبیدالله بن طه، تاریخ افشار، به کوشش محمود رامیان، شورای مرکزی جنبش شاهنشاهی آذربایجان غربی، بی‌تا، ص 529.

[2] . صفی زاده، صدیق، تاریخ کرد و کردستان، تهران، کیهان، 1378، ص 560

[3] . سفراستیان، آرشاک، کردها و کردستان، لندن، 1984م، ص 62- 63.

[4] . کوچرا، کریس، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، نگاه، 1391، ص 215- 225.

[5] . کوچرا، جنبش ملی کرد، ص 212.

[6] . بروئینسن، مارتن ون، جامعه‌شناسی مردم کرد (آغا شیخ و دولت) ترجمة ابراهیم یونسی، تهران، پانیذ، 1379، ص 228- 229.

[7] . اولسن، رابرت، قیام شیخ سعید پیران، ترجمه ابراهیم یونسی تهران، نگاه، 1377، ص 24- 25.

[8] . دهقان، علی، سرزمین زردشت، تهران، ابن سینا، 1348، ص 402.

[9]. نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ستوده، 1373، ص 424.

[10] . دهقان، سرزمین زردشت، ص 402- 403.

[11] . منشی، علی‌اکبر، «بیان واقع وقایع مراغه» میراث بهارستان، دفتر 3، تهران، کتابخانه مجلس، 1390، ص 488.

[12] سفرنامۀ مراغه، از مؤلفی ناشناخته، به تصحیح طیار مراغی، در میراث اسلامی ایران، دفتر 5، قم، 1385، ص 437.

[13] . نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه، ص 626.

[14] . دهقان، سرزمین زردشت، ص 404.

[15] . منشی، «بیان واقع وقایع مراغه» (میراث بهارستان 3)، ص 492- 493.

[16] . همان، ص 493.

[17] . سفرنامة مراغه، ص 447- 448.

[18] . تاریخ اکراد، از مؤلفی ناشناخته، نسخة خطی کتابخانة آیت‌الله مرعشی نجفی، ش 9777، ص21.

[19] . تاریخ اکراد، ص 46.




جنایتی از نوع ایرانی-فارس- بر علیه آزربایجان-تورک-

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



به قلم
Strange Lands and friendly people – William O. Douglas

زمانی که ارتش دولتی وارد آزربایجان شد سرو صدای نعره آوری ایجاد کرد. سربازان دولتی تاراج را آغاز کردند، غارت می‌کردند و می‌بردند هرچه به دستشان می‌رسید و به آن هم رحم نمی‌کردند. (در مقام مقایسه) ارتش روس‌ها از رفتار و کردار بغایت بهتری برخوردار بودند. ارتش دولتی که خود را ارتش نجات بخش می‌نامید، قشون درنده و اشغالگر بود. این ارتش زخمهای وحشتناکی در مردم به جای گذاشت.
خرمن های دهقانان سوزانده شده نابود گشتند، زنان و دختران روستاییان آزربایجان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. خانه‌های مردم غارت و چپاول شدند. اغنام و احشام (چهارپایان) روستاییان به غارت رفتند و دزدیده شدند. ارتش دولتی خارج از کنترل بود. ماموریت ارتش شاهنشاهی آزادی و نجات بود، اما این ارتش مردم عادی را مورد شکار قرار داد و ویرانی، غارت و مرگ از خود بجای گذاشت.
هنوز ارتش شاهی در منطقه بود که مالکان فراری رسیدند. آنها نه تنها خواستار املاک و کرایه آنها شدند، بلکه خواستار کرایه‌هایی شدند که در دوران پیشه وری مردم صاحب زمین شده بودند. این پرداخت های اجباری گذشته سبب نابودی ذخیره غذایی دهقانان و به خاک سیه نشستن آنها گردید.

برگرفته از صفحه فیسبوک : ali reza zardin

اولین زبانی که به صورت آکادمیک در ایران تدریس شده ترکی آزربایجانی میباشد

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

اولین زبانی که به صورت آکادمیک و مدارس کنونی در ایران تدریس شده ترکی آذری میباشد و همچنین دومین زبان نیز در سطح دانشگاهی زبان ترکی آذربایجانی استکه در اولین سال تاسیس دانشگاه تبریز اقدام به تدریس آن شد(حدود 60سال پیش). نگاهی میکنیم به زندگی میرزا حسن رشدیه این فرزند خلف ترکان آذربایجان ایران:

میرزا حسن رشدیه در 1851(=1268ه) در تبریز متولد شد و بعد از تحصیلات مقدماتی به ترکیه و بیروت و قافقاز رفت و بعد از مطالعه و تحقیق به تبریز بازگشت و اولین مدرسه به اسلوب جدید را به نام << دبستان رشدیه >> تاسیس کرد(1893).بعد کتاب وطن دیلی(زبان وطن) را برای تدریس در مدارس آذربایجان تالیف و مشابه همان کتاب را برای ایرانیان فارسی زبان تهیه کرد و بیش از 60 سال برای معارف و تربیت نسل جوان خدمت و مبارزه کرد و در سال 1944(=1361ه.ق) در 93 سالگی درگذشت. روی کتاب وطن دیلی چنین نوشته شده : <<مبتدی شاگیرد لره آلتی آیدان قاباخ یازیب اوخوماق جدید الیفبایه مشتمیل بیر کیتابدیر>> یعنی : (خواندن و نوشتن را با الفبای جدید در مدت کمتر از شش ماه به شاگردان مبتدی یاد میدهد)

قایناق(منبع) :
http://www.cloob.com/c/muganlo/119012684


سون(پایان)


تراختور آزربایجان و بی عدالتی حکومت ایران

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

اگر دفاع از حق مظلوم نشانه پان ترک بودن است من افتخار میکنم که پان ترک هستم !!!

اگر پان ترک بودن به این است که به شعور 100 هزار نفر که نماینده 40 میلیون تورک هستند توهین شود و من تا بیایم بگویم چرا بگویند پان ترک هست و تجزیه طلب آری من پان ترکم!!!
اگر پان ترک بودن به این است که چشم دیدن شادی هموطنانم را نداشته باشند و بخواهم بخاطر این همه ظلم اعتراض کنم و تا بیایم بگویم صدای مظلوم را دریابید و بگویند پان ترک است باز هم میگویم که من پان ترکم!
اگر دفاع از هویتم به معنای پان تورک بودن هست آری من پان تورکم!
مگر خداوند در قرآن کریم نمی فرماید که ما شما را با رنگ ها و زبان ها و قومیت های مختلف آفریدیم ?!
پس چرا بعضی ها در کشور جمهوری اسلامی ایران درصدد از بین بردن این امر خدادادی هستند?! مگر زبان من که دومین زبان قانونمند دنیاست و نشانه هویت من است چه خطری برای گویش سی و سوم زبان عربی شما دارد?!
مگرما جزو این کشور نیستیم? آیا این افتخار نیست برای کشورمان که یکی از بزرگترین اقوامش تاریخ 7200 ساله دارد و ایران تاریخ تمدنش 2500 ساله نیست بلکه 7200 ساله است?
آیا این افتخار برای ایران نیست که زبان یکی از اقوامش دومین زبان قانونمند جهان است?!
شاید ما جزو ایران نیستیم !!!!!

در کشوری که داعیه ی پرچمداری دفاع از مظلوم را دارد ولی به بزرگترین قوم خودش که هراس از ارائه آمار واقعی جمعیتش را دارد ظلم میشود و میکند و صدایی از کسی بیرون نمی آید از ترس اینکه برچسب پان ترک به پیشانی اش بچسبد من بخاطر این ظلم فریاد میزنم که در حق ما ظلم میکنند ...
اگر بازهم میخواهند بگویند که من پان ترکم اشکالی ندارد ... من پان ترکم!
پان ترک بودن به این معنی که شما میگویند هزاران بار شرف دارد بر پان فارس بودن و فاشیست!!! چون من بخاطر دفاع از حقم و ظلمی که بر ملتم شده است اعتراض کردم و پان ترک شدم . من بخاطر حدیث مولایم که دفاع از مظلوم را برایم واجب کرده است پان ترک شدم ولی شما چی ???!!!
بخاطر اثبات تاریخ و فرهنگ نداشته یتان دست بر هرکاری میزنید تا بدست بیاورید . آری هر کسی برای نداشته هایش میجنگد ...

آری ...
جوک برایمان ساختید
رک به ریشمان خندیدید
و تا نخندیدیم
گفتید کم ظرفیتی!
برای اسلام جنگیدیم
برای ایران جنگیدیم
باکریها دادیم
گفتید ترک خری!
زبان مادریمان را بریدید
لباس اقواممان را گرفتید
تا گفتیم ما
گفتید بی هویتی!
نظامی و خاقانی را ترکان پارسی گوی خواندید
در جوکهایتان گفتید یه روز یه ترکه
تا آمدیم به روی صحنه
گفتید آذری هستی!
آزربایجان غربی را کوردیزه کردید
مراغه را میخواهید استان کنید
آزربایجانم را تکه تکه کردید و
گفتید تجزیه طلبی!
خزر را به دشت لوت بردید
جهنم را بهشت کردید
اورموی زیبایم را خشکاندید
گفتید بیابانگردی!!!!
عرب ستیزی کردید
سره نویسی کردید
تا گفتیم په
گفتید پان تورکی!

با این تفاسیری که شما از پان ترک بودن دارید من افتخار میکنم که پان ترکم!!!


>>>

نقدی هرچند دیر بر سخنرانی علی اکبر رائفی پور در رابطه با نژاد آذربایجانیان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://s3.picofile.com/file/7388706127/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%81%DB%8C_%D9%BE%D9%88%D8%B1.jpg

نقدی هرچند دیر بر سخنرانی علی اکبر رائفی پور در رابطه با نژاد آذربایجانیان
دورنا نیوز – سرویس سیاسی و اجتماعی:علی اکبر رائفی پور که در طول چند سال اخیر با سخنرانی ها و نظریه پردازی های خویش در محافل مختلف در رابطه با شیطان پرستی ،فراماسونری،صهیونیزم و مواردی از این قبیل به یکی از چهره ی های شناخته شده در میان صاحب نظران و علاقه مندان به این مبحث مبدل گشته و از خود به عنوان آنتی صهیونیزم یاد میکند،در یکی از سخنرانی های خویش در سال ۱۳۹۰ و ظاهرا در رابطه با فراماسونری و عقاید ماسون ها ،ابتدا با تشریح علامت دست شیطان یا بز شاخدار (هورن هند کورناتوئه) و توصیف ساختار فیزیکی آن،بنا به شباهت ظاهری این علامت به علامت بُزقورد(گرگ خاکستری)که از هزاران سال قبل به عنوان نشانه ی عمومی ترکان اغوز مورد استفاده قرار گرفته و قدمتی بس دیرین تر از بز شاخدار شیطان پرستان و ماسون ها دارد،این نکته را یاد آور میشود که نباید در مناطق ترک نشینی همچون؛آذربایجان ایران،جمهوری آذربایجان و ترکیه کسی را که از علامت بزقورد استفاده میکند به شیطان پرستان ربط داده و وی را یک ماسون دانست.تا این قسمت از سخنرانی ایشان تمامی مطالب و نکات ذکر شده کاملا صحیح میباشد.اما اصل موضوع از آن جایی شروع میشود که جناب استاد رائفی پور که گویا هدف اصلی سخنرانیشان نه مبارزه با فراماسونری،بلکه مبارزه با هویت ترکان آذربایجانی و دامن زدن به تفکرات و ادعاهای جریانات پان آریائیسم در رابطه با هویت ترکان آذربایجانی و مربوط ساختن آنان به نژاد ساختگی آذری میباشد،با ذکر این مطلب که ماسون ها این علامت را میان ترک ها رواج داده و آن را به عنوان نشانه ی ترک ها قرار داده اند،عملا پرده از معلومات ناقص و مغرضانه ی خویش برداشته و علامتی را که ...
>>>

*واژه "قارغی" چیست؟ (پیشنهادی)*

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://upload.iranvij.ir/images_aban91/06112310278990382067.jpg
بعضی اداب وابسته به شرایط محیطی به وجود می ایند
مثلااقوامی که در جنگل زندگی میکردند به سبب زیاد بودن صداها کلمات زیادی به وجود می اوردند
از این رو اداب چیله گئجه سی (یلدا )نیز مربوط به فرهنگ اذربایجان چون از سرمای محیط وسختی ها حاصل شده می باشد
"قارغی" یعنی پیکان و یا نوکِ تیر. اینجاست که مجبور هستیم به "چیلله" ها (چله)های زمستان رجوع کنیم و توجه داشته باشیم که "چیلله" یعنی کشیدگی نهایی کمان و در اینجا یعنی کشیدگی نهایی کمان سرما. پس تیر یا پیکانی که از کمان "قاری" در می آید باید که نامش "قارغی" باشد. جالب اینکه "قارغیماق" (نفرین کردن) و "قارغیش" به معنای "نفرین" است کاری که "قاری"ـها مرتب انجام می دهند.
حالا فعل "قارغیماق" (نفرین کردن) را با "قارغی" (پیکان) مقابله کنید تا سیستم مند بودن مجموعه تفکر اسطوره ای خود را بیشتر نشان دهد.
نقطه ی مقابل "قارغیش" (نفرین) قار یعنی برف لذا برف و سرما ان قدر در زندگی مردم تاثیر داشته که وقتی کسی را نفرین میکردند برایش طلب برف وسرما میکردند
مفهوم "آلقیش" (تحسین و دعا) نیز برعکس به معنی گرفتن برف یا طلب گرفتن برف و سرما می باشد . قرار دارد.
حالا می توان دقت داشت که ارتباط "قارپیز" صرفا با "قار" (برف) نیست بلکه ارتباط با مجموعه ای دارد که یک مجموعه ی اسطوره ای است و واژگان مرتبطه پیوستگی سیستماتیک دارند. حتی نام این فصل "قیش" (زمستان)، الهه های آن "قاری"، اسلحه های آن "قار" (برف)، "قارغی" (تیر)، "قارغیش" (نفرین)، "قادا" (بلای نحس) در نتیجه "قیرغین" (کشتار). . . و دست آخر چیزی که بر این نحوست، شگون و یمنِ خوش می آورد یعنی "قارپیز" (هندوانه)

پان ایرانیست های نژادپرست به بهانه 21 آذر به نفرت پراکنی بر علیه آذربایجان پرداختند

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


21 آذر روزی بسیار مهم در تاریخ آذربایجان جنوبی است. از یک سو در این روز ملتمان به رهبری پیشه وری فقید توانست حکومت ملی خود را با اراده خویش برپا کند و از سوی دیگر رژیم پهلوی با نسل کشی آشکار بر علیه ملت تورک آذربایجان جنوبی بر جهانیان ثابت کرد که فاشیست های فارس از چه پتانسیل بالایی برای ارتکاب انواع جنایات بر علیه بشریت برخوردارند. این روز همواره از سوی فعالین مدنی آذربایجان جنوبی به انحاء مختلف گرامی داشته می شود. در عین حال پان ایرانیست های نژادپرست نیز در پرتو سیاست های شوونیستی رژیم اسلامی، با اخذ مجوزهای لازم به برگزاری جلسات مختلف در رابطه با 21 آذر اقدام کرده و با استفاده از این فرصت اقدام به نفرت پراکنی بر علیه آذربایجان می کنند. طی روزهای گذشته برخی از نژادپرستان معروف طی برگزاری سمیناری با عنوان "تحولات ایران و آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم" در تهران گرد هم آمده و نژادپرستی خود را در قالب ارائه مقالاتی به اصطلاح علمی به اثبات رساندند!

تشکیل حکومت ملی آذربایجان که خواست به حق ملتمان بود، اگرچه با اردوکشی ارتش پهلوی و جنایات فراوان بر علیه ملت مظلوممان یک سال بیشتر به طول نیانجامید، اما همواره همچون شمعی فروزان نشان دهنده راه استقلال کامل وطنمان از یوغ استعمار فارس شده است. این امر باعث گردیده تا هم حاکمیت های پهلوی و اسلامی و هم پان ایرانیست های معروف --->

آزربایجان جنوبی ۲استان آزربایجان شرقی‌ و غربی نیست

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

پس از سال ۱۹۲۵ و لغو کشور ممالک محروسه قاجار و تشکیل دولت ایران توسط رضاخان پهلوی آزربایجان به زور سرنیزه به کشور شاهنشاهی ایران الحاق گردید. نام دولت ایران برای اولین بار در سال ۱۹۳۶ توسط به اصطلاح مجلس ملی رضاخان تصویب شد. آزربایجان جنوبی ۲۸۰- ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد. پس از تشکیل رژیم سئونیستی رضاخان در ایران و تدوین قانون اساسی جدید و تصویب آن در مجلس فرمایشی، ملت آزربایجان از کمترین حقوق انسانی و ملی‌اش محروم گردید. پس از الحاق آزربایجان جنوبی، رژیم به تقسیم اراضی آزربایجان وپیش کشی آن به ایالات دیگر پرداخت. آزربایجان جنوبی تدریجا به استان‌های آزربایجان غربی، شرقی، زنجان، همدان، تقسیم گردید. قزوین و ساوه از آزربایجان جدا گردید. نامهای تورکی شهرها و روستاها حتی اسامی کوه‌ها و رودخانه‌ها به فارسی تغییر یافت و سخن گفتن به زبان تورکی در مدارس و شهرها ممنوع گردید. تحقیر و استثمار ملت آزربایجان شروع گردید. سیاست آسیمیلاسیون رژیم شاهنشاهی موجب شد که مردم آزربایجان پس از انقلاب‌های مشروطه و خیابانی به قیامهای ملی در سال ۱۹۴۵ و ۱۹۷۹ بپردازند. در هر دو مورد آزربایجان موفق به تشکیل حکومت ملی گردید ولی حکومت‌های فوق با کمک نیروهای خارجی توسط رژیم سرنگون گردید. رژیم شاه پس از مغلوبیت حکومت ملی آزربایجان در سال ۱۹۴۶ به نسل کشی آزربایجانیها پرداخت. در عرض چند روز بیش از ۵۰ هزار نفر اعدام گردید و بیش از ۲۰۰ هزار نفر از آزادیخواهان به مناطق کویری مرکز ایران تبعید گردیدند و یا زندانی شدند.
اما اکنون نیز بعد از گذشت چندین سال از انقلاب باز هم ملت غیور آزربایجان از حقوق اولیه خود محروم هستند !!!!!!
چرا؟؟؟؟؟به چه دلیل؟؟؟؟؟
انقلاب و جنگ رو تورک ها بردند اما به سیاست باختند !!!!!!

قایناق: http://www.cloob.com/c/turk_olkasi/115154071

نگرش جلال آل احمد به مسائل ترک های آزربایجان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://images.persianblog.ir/380265_N2OqSTOk.jpg

گفتنی است در صد سال اخیر از میان نویسندگان و روشن فکران ایرانی تنها جلال آل احمد است که با جسارتی فراوان و بینشی همه جانبه و کامل مسائل تورکان را مورد بررسی قرار داده است که همین برای معرفی تورکان آزربایجان کافی است.

گرچه ایشان فارس تبارند ولی با قضاوتی عادلانه و بی طرفانه موضوع را تحلیل کرده اند.

مرحوم جلال آل احمد به چند نکته مهم اشاره دارد، ایشان مینویسند:
طرح این سوال که زبان تورکی از چه تاریخی شروع شده است غلط است چرا که هیچ مجموعه بزرگ انسانی یک شبه زبان خود را نمیتواند عوض کند یا مذهب و آداب را.

وی میگوید: زبان عربی با آن همه پشتوانه علمی نتوانست خود را به ایران تحمیل کند.

واقعیت دیگر نقش اساسی آزربایجان در گسترش مذهب تشیع است که با استفاده از زبان غنی تورکی صورت گرفته است.

اگر تاریخ و وجدانهای بیدار را گواه بگیریم خواهیم دید آزربایجانیان و تورکان چقدر در راه اعتلا و عظمت این کشور و قدرت آن کوشیده اند.

واقعیت دیگر ...


میهمان نوازی مردم(ترک اورمیه از 600 هزار پناهنده کورد(کرد) در دهه 70

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن




دورنانیوز- سرویس سیاسی و اجتماعی: معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی گفت: میزبانی از ۶۰۰ هزار پناهنده در دهه ۷۰ میهمان نوازی مردم استان به رغم مشکلات موجود را نشان داد.
به گزارش دورنانیوز به نقل از ایرنا، علیرضا رادفر روز پنجشنبه در نخستین همایش بین المللی مدیریت بحران و حمایت از پناهندگان در اورمیه افزود: در آن سالها، جمعیت آذربایجان غربی به دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر می رسید که با توجه به این آمار، تعداد پناهندگان عراقی، یک چهارم جمعیت استان بود.

وی اضافه کرد: با وجود سختی های بسیاری که در آن دوران در آذربایجان غربی برای مردم وجود داشت، میهمان نوازی خوبی از پناهندگان داشتیم که این امر مایه افتخار مردم استان است.
وی اظهار کرد: سابقه میزبانی از پناهندگان در آذربایجان غربی به دهه ۵۰ بر می گردد که نخستین پناهندگان عراقی در این استان ...

...آردینی اوخو

  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ]