زبان آذری یا تركی؟!

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
((هویت پنهان))
نویسنده: حسن رفیعی

روی كار آمدن رضاخان در كودتای انگلیسی ۱۲۹۹ ش، عرصه را بر اقوام ایرانی تنگ نموده، آنان را قربانی نژادپرستی و قومیت ستیزی رضاخان و هیئت حاكمه پهلوی نمود. یكی از اهداف و برنامه های نظریه پردازان و كارگزاران رضاخان پس از تثبیت حاكمیت پهلوی، ایجاد ملیتی یكدست و همگون بر پایه نژاد و زبان واحد، آن هم در كشور چند قومیتی ایران بود. در همین مورد، در كتاب درسی دبیرستان می خوانیم: «یكی دیگر از شاخصه های ملی گرایی افراطی دوران رضاشاه، قومیت ستیزی و نادیده گرفتن هویت اقوام ایرانی مانند: ترك، كرد، عرب، بلوچ، تركمن و مانند آن بود. اعمال تبعیض قومی و توسل به خشونت و نظامیگری برای از بین بردن گویش ها و لهجه های محلی، آداب و رسوم و … آثار زیان باری بر جای گذاشت.»(تاریخ معاصر ایران، جمعی از مولفان، تهران، شركت چاپ و نشر كتب درسی ایران، ۱۳۸۹، ص ۹۱-۹۰)

حكومت پهلوی از راه های گوناگون نسبت به آسیمیله كردن و شبیه سازی اقوام ایرانی اقدام نمود، كه از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

ممنوعیت تدریس به زبان های مادری، تحریف تاریخ اقوام ایرانی، تحقیر اقوام ایرانی با جوك سازی علیه آنان، تغییر اسامی تاریخی و جغرافیایی بومی و محلی، آزار و اذیت شاعران و نویسندگان هویت طلب و جلوگیری از نشر آثارشان، انكار هویت اصیل قومیت های ایرانی و تراشیدن هویتی جعلی برای آنان و … اما مراد كارگزاران و تئوریسین های رضاخانی از واژه آذری،لهجه ای از از فارسی یا پهلوی بود كه گویا در پی حاكمیت تركان در ایران و آذربایجان، به تدریج جای خود را به زبان تركی داده بود، می باشد! جالب این كه برخی از روشنفكران! و نظریه پردازان! رژیم پهلوی پا را از این هم درازتر فراتر نهاده، زبان كنونی آذربایجان(تركی) را كه هیچ قرابتی با زبان های هند و اروپایی ندارد، لهجه ای از آذری ادعایی(پهلوی یا فارسی!) نامیدند!! ذكر این نكته ضروری است كه كاربرد تركیب لغوی زبان آذری از سوی برخی نویسندگان قدیم نیز تنها به منظور اشاره به زبان تركی آذربایجانی بوده است و لاغیر. برای نمونه «لی استرنج» مستشرق و نویسنده انگلیسی در چاپ مقاله سوم «نزهه القلوب مستوفی»، آذری را یكی از لهجه های زبان تركی می داند. (تركان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آن ها در ایران، حسن راشدی، تهران، اندیشه نو، ص ۱۳۱-۱۳۰)

همچنین در كتاب نامه دانشوران كه در عهد ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده است، واژه های آذریه و آذربیجیه را لغات تركان نامیده اند.(پیشین، ص ۱۳۱)

اساسا قبل از انتشار جزوه ۵۶ صفحه ای «آذری یا زبان باستان آذربایجان» احمد كسروی در اوایل حكومت رضاخان، در ایران چیزی به نام زبان آذری مطرح نبود. در تاریخ هم در هیچ دوره ای توسط هیچ مورخی، نامی از زبان آذری كه نشان دهنده زبان غیر تركی و از نوع زبان های پهلوی باشد، برده نشده است و هیچ نمونه ای از این زبان خود ساخته كسروی، قبل از كشف ایشان هم،اثری دیده نشده است.»(رجوع كنید به كتاب تركان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آن ها در ایران، ص ۱۲۹)

بنابراین آنچه كه مسلم است؛ این كه عمر واژه ابداعی و فرضیه زبان آذری كسروی تبریزی به نود سال نیز نمی رسد. ناگفته نماند كه نظریه كسروی در عصر خود وی نیز با اقبال چندانی مواجه نگردید. پیش از مراجعه به اسناد و مدارك مكتوب در این خصوص باید گفت: كه هر كس خود را بهتر از دیگری می شناسد و در نتیجه بهتر از دیگران می تواند معرف هویت و كیستی خویش باشد، حال چه شده است كه در این مورد به خصوص، دیگران، «تركان ایرانی» را بهتر از خودشان شناخته اند و در صدد برآمده اند تا آنان را به خودشان بشناسانند؟! قطعا باید كاسه ای زیر نیم كاسه باشد، وگرنه این همه اصرار برای آذری نامیدن تركان و انكار ترك بودن آن ها برای چیست؟! اما پیش از استناد به به اسناد مكتوب در این باره، باید گفت: با سفری كوتاه به آذربایجان و گفتگو با مردمان این دیار، به ویژه روستاییان و كسانی كه كمتر در معرض تبلیغات مخرب و منحرف كننده رسانه ای واقع شده اند، به راحتی می توان دریافت كه عمده ساكنان این دیار(به استثنای تحصیل كردگان) كوچكترین آشنایی با واژه آذری نداشته، خود را ترك می خوانند و معرفی می كنند. نكته دیگر این كه همه تركان ایرانی كمابیش با تركیبات و اصطلاحاتی از قبیل «توركون سؤزو»، «توركه داوا» و … آشنا هستند و آن ها را به كار می برند. باید گفت تركیبات و اصطلاحات فوق پیش از هر چیزی بیانگر هویت تركی و ترك بودن كاربران آن تركیبات می باشد. ابیات و مصرع های زیر گویای بسیاری از واقعیت هاست:

«پدر بر پدر مرا ترك بود- به فرزانگی هر یكی گرگ بود.(نظامی گنجوی)

تركی ام را در این حبش نخرند- لاجرم دوغبای خوش نخورند.(نظامی گنجوی)

ای فیض رسان عرب و ترك و عجم- قیلدین عربی افصح اهل عالم ائتدین علمای عجمی عیسی دم- من تورك زبان دان التفات ائیله مه كم.(مولانا فضولی)

تا كی ملت مجمعین تهران دا ویران ائتدیلر- توركلر ستارخان ایله عهد و پیمان ائتدیلر.(صابر)

توركون دیلی تك سئوگیلی ایستكلی دیل اولماز٫(شهریار)

توركو اولموش قدغن دیوانیمیزدن دا خبر یوخ.(شهریار)

توركونون جانینی آلمیشدی حیاسیز طاغوت.(شهریار)

من ده آذر بالاسی تورك اوغلو.. (شهریار)

همان گونه كه ملاحظه می كنید در ابیات و مصراع های فوق، شاعران آذربایجانی به منظور معرفی زبان و قومیت خویش از واژه های ترك(تورك) و تركی بهره گرفته اند! جلال آل احمد نویسنده و متفكر فارس زبان، درباره ی تركی ستیزی در عهد پهلوی و آذری نامیده شدن زبان تركی می نویسد: «اكنون چهل و چند سالی است كهتمام كوشش های حكومت ایران نه تنها بر محور زبان تركی [است]، بلكه آن را آذری نامیدند، زبان تحمیلی نامیدند…» (در خدمت و خیانت روشنفكران به نقل از علل و شاخصه های تغییر زبان ترك های تهران، عباس داورنیا، تهران، نویسنده، ۱۳۸۵، ص ۳۰٫)

همچنین شمار قابل توجهی از دانشمندان و پژوهشگران داخلی و خارجی از مهاجرت های متوالی و اسكان تركان در آذربایجان در سده های پیش و پس از میلاد مسیح خبر می دهند. دیاكونف، یامپولسكی، استرابن، گوگاسیان، بسیم آتالای، رئیس نیا، دكتر زهتابی، دكتر هیئت، دكتر محمدزاده و…، از جمله این محققان و دانشمندان می باشند. مثلا:

«اولین مهاجرت اقوام ترك به آذربایجان در قرن هفتم قبل از میلاد، به قولی با مهاجرت سكاها(اسكیت ها) شروع می شود، مهاجرت های بعدی در قرن های چهارم و پنجم میلادی با آمدن هون ها صورت گرفته است.» (سیری در تاریخ زبان و لهجه های تركی، دكتر جواد هیئت، تهران، نشر پیكان، ۱۳۸۰، ص ۱۶۹٫)

گفتنی است: اخبار و گزارش های مورخان و جهانگردان اسلامی و عرب نیز آذربایجان را در صدر اسلام دیار و سرزمین تركان معرفی می كند. «همه اسناد عربی، مردم آذربایجان را در قرن ششم و هفتم میلادی یعنی مقارن با ظهور اسلام ترك زبان می دانند.» (مقدمه ای بر تاریخ تحولات زبان تركی آذری، محمدرضا كریمی، زنجان، انتشارات زنگان، ۱۳۷۸، ص ۲۵٫)

به عنوان نمونه می توان به اسناد و كتب ذیل اشاره نمود:

كتاب التیجان فی ملوك حمیر، تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، الكامل ابن اثیر، جوامع الحكایات و…عوف، فتوح البلدان و …(پیشین.)

«در این كتاب[التیجان ابن هشام] آمده است كه روزی معاویه از مشاور خود عبید بن ساریه پرسید كه آذربایجان چیست، عبید در جواب گفت: این جا از قدیم كشور تركان بود.» (سیری در تاریخ زبان و لهجه های تركی، پیشین، ص ۱۷۰٫)

نكته اینجاست كه گفتگوی عبید با معاویه زمانی صورت گرفته، كه از غزنویان و سلاجقه و نیز سایر تركانی كه پس از اسلام به آذربایجان مهاجرت كردند، خبری نیست. ناگفته نماند كه وجود اسامی طوایف و ایلات ترك نظیر بیات، افشار، ذوالقدر، شاملو، بیگدلی، استاجلو، قاجار و …، و پراكندگی آنان در جای جای این سرزمین، دلیل دیگری بر ترك بودن آذربایجانیان به شمار می رود، به طوری كه امروزه بخش عظیمی از جمعیت استان زنجان را تركان افشار تشكیل می دهند. (مقاله «افشارها كیستند؟» نوشته حسن حسینعلی، ماهنامه بایرام، شماره ۳۵، مرداد ۱۳۹۰، ص ۳٫)

مطلب دیگر این كه به گفته ی خود كسروی، تا كنون هیچ اثر مكتوب و نوشته ای از زبان ادعایی آذری به دست نیامده است. (تركان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آن ها در ایران، پیشین، ص ۱۳۰٫) این در حالی است كه آثار ادبی فراوانی به زبان تركی آذربایجانی آفریده شده است. آثاری نظیر شاهكار حماسی دده قورقود(قرن پنجم ه.ق)، ترجمه فرمان حضرت علی(ع) در تبریز(قرن پنجم ه.ق) و اشعار شاعرانی چون حسن اوغلو، فضولی، نسیمی، قوسی، شاه اسماعیل صفوی، حكیم هیدجی و …، كه همه و همه حكایت از اصالت، قدرت و قدمت زبان تركی در آذربایجان دارد.

سفرنامه های جهانگردان و سیاحان اروپایی نیز حاوی اطلاعات ذیقیمتی از بان و هویت مردم آذربایجان می باشد. برای نمونه «شاردن» سیاح و جواهرفروش فرانسوی كه در عهد صفویه از اصفهان دیدن كرده، در این باره می نویسد: «تركی زبان قشون و دربار است، و زنان و مردان منحصرا به تركی سخن می گویند، خصوصا در خانواده های اشرافی، علت این امر آن است كه خاندان صفوی از مناطق ترك زبان و از میان تركمانان كه زبان مادری شان تركی است برخاسته اند.» (پیشین، ص ۲۵۳٫)

«پیترو دولاواله» جهانگرد ایتالیایی نیز كه در عصر صفوی به اصفهان آمده می نویسد: در ایران عموما بیشتر به تركی سخن گفته می شود تا فارسی، مخصوصا در دربار و بین بزرگان رجال…» (پیشین، ص ۲۵۰٫)

بنابراین همان طور كه پیشتر نیز با ارایه نمونه هایی، اشاره شد در آثار هیچ یك از نویسندگان قدیم، نشانی از زبان آذری[غیر تركی] ادعایی كسروی مشاهده نمی شود، لكن نه تنها سفرنامه های دوره صفوی بلكه در سفرنامه هایی كه خیلی پیشتر از تشكیل سلسله صفوی به نگارش درآمده اند، نیز اثری از زبان آذری كسروی دیده نمی شود. «سیاحانی مانند ابن بطوطه و ابن فضل الله العمری كه در قرن ۱۴ م از تبریز دیدن كردند، اهالی را ترك زبان توصیف نموده اند.» (سیری در تاریخ، زبان و لهجه های تركی، پیشین، ص ۱۷۱٫)

مروری بر خاطرات و نوشتجات شخصیت های انقلابی و رجال سیاسی دوره پهلوی كه از آذربایجان و آذربایجانی جماعت سخن رانده اند نیز نشان می دهد كه آنان در لابه لای آثارشان از واژه های ترك و تركی برای نامیدن آذربایجانیان و زبانشان بهره گرفته اند. به عنوان مثال: حاج مهدی عراقی در بخشی از خاطرات خود می نویسد: «اعلامیه – اگر می ماند از كانال ترك ها می آمد.» (ناگفته ها، خاطرات مهدی عراقی، تهران، بی نا، ۱۳۷۰، ص ۱۶۹٫)

ارتشبد فردوست نیز در قسمتی از خاطرات خود آورده است: «ناظم … درجه سرهنگی داشت، آذربایجانی و رك بود و با لهجه تركی خیلی راحت همه صحبت های خود را می گفت و از كسی پروایی نداشت.»

(خاطرات ارتشبد فردوست، جلد ۱، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰، ص ۵۰۸٫)

اما همان گونه كه پیشتر گفته شد، نظریه كسروی در خصوص زبان باستان آذربایجان، در عهد خود وی نیز با اقبال چندانی رو به رو نگردید. جالب این كه ساواك یكی از ماموریت های عمده و ویژه اش مبارزه با زبان تركی و تلاش برای نابودی آن در ایران بود و طبعا می بایست بیش از هر نهاد و سازمانی دیگری در اشاعه واژه آذری به جای تركی كوشا بوده باشد، در مقام عمل، اعتنایی به كشف كسروی ننمود! از این رو ماموران و جاسوسان ساواك در گزارش های مكرر خود راجع به آذربایجانیان و زبان آنان، از واژه های ترك و تركی و نه آذری استفاده نموده اند؛ مثلا: «عده ای طلبه – بیشتر به حدود آذربایجان و مناطق ترك نشین عزیمت خواهند كرد.» (قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواك، ج ۲، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸، ص ۲۲۸٫)

اما گزارش دیگر: «دو نفر خارجی امروز در مسجد ترك ها دیده شده اند كه …» (پیشین، ص ۳۵۶٫) و مورد بعدی: «… روابط … و میلانی كه هر دو ترك هستند بسیار حسنه می باشد.» (قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواك، ج ۳، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸، ص ۴۱۷٫)

نتیجه این كه آذربایجانیان ترك بوده، زبان آنان نیز تركی می باشد و كشف كسروی! تنها با هدف حذف هویت تركی این مردم و جایگزینی آن با هویت جعلی و موهم آذری صورت گرفته بود! چرا كه جوان آذربایجانی در پی گریز از هویت تحقیر شده تركی، در جستجوی هویتی نو و افتخارآمیز بود تا با توسل و مباهات به آن، خلاء هویتی خویش را پر كند.



فهرست منلبع:
۱٫ تاریخ معاصر ایران، جمعی از مولفان، تهران، شركت چاپ و نشر كتب درسی ایران، ۱۳۸۹
۲٫ نركان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آن ها در ایران، حسن راشدی، تهران، اندیشه نو، ۱۳۸۶
۳٫ در خدمت و خیانت روشنفكران به نقل از علل و شاخصه های تغییر زبان ترك های تهران، عباس داورنیا، تهران، نویسنده، ۱۳۸۵
۴٫ سیری در تاریخ زبان و لهجه های تركی، دكتر جواد هیئت، تهران، نشر پیكان، ۱۳۸۰
۵٫ مقدمه ای بر تاریخ تحولات زبان تركی آذری، محمدرضا كریمی، زنجان، انتشارات زنگان، ۱۳۷۸
۶٫ مقاله «افشارها كیستند؟» نوشته حسن حسینعلی، ماهنامه بایرام، شماره ۳۵، مرداد ۱۳۹۰
۷٫ ناگفته ها، خاطرات مهدی عراقی، تهران، بی نا، ۱۳۷۰
۸٫ خاطرات ارتشبد فردوست، جلد ۱، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰
۹٫ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواك، ج ۲، تهران، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸

انتشار اینترنتی توسط: www.aharri.com

برداشت از: ماهنامه«بایرام» زنجان – دی ۱۳۹۰– شماره ۳۸ – ص ۶

  • [ ]