مشخصات كلمات تركی در فارسی

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

تمام كوْروْنیم­ ها [اسامی و اعلام جغرافیایی كه در ساختار آنها رنگ بكار رفته­ است] رایج در زبان فارسی تماماً به طریق ترجمه و گرته­ برداری از زبان تركی وارد زبان فارسی شده ­اند. واژه ­های مركّب «سیاه‌ گوش»، «سیه‌ رود»، «سیه‌ چشمه»، «مسجد كبود»، «دریای سیاه»، «دریای سرخ»، آببدوردك و.... ترجمه­ های لفظ به لفظ و نادرست از واژه­ های تركی «قارا­قولاق»، «قارا­چای»، « قارا­بولاق »، « گؤی­مچید »، « قارا­دنیز »، « قیزیل­دنیز »، سو اوغورلایان و... می­ باشند. [متعصّبین پان ایرانیسیت هنوز درك نكرده­اند كه اسامی خاصّ ترجمه نمی­ شوند. و این نوع ترجمه­ ها و گرته ­برداری­ها تماماً غلط می ­باشند. چون رنگ های قارا،‌ گؤی، قیزیل، در اسامی مركّب فوق معنی بزرگی،‌ عظمت، شدّت را به موصوف­ های خود می دهند]. استاد ملك شعراء بهار در ­باره تأثیر زبان عربی و تركی در ساختار زبان فارسی می ­گوید : گرچه عرب زد چو حرامی به ما داد ولــــــــــی دین گرامی به مـا نصف زبان را عرب از یاد بــرد نصف دگر لهجه به تركان سپرد. ***** تبریز- حسن اوموداوغلو توضیح : متن توركی این مقاله را در لینگ زیر مطالعه فرمایید: فارس دیلینده تورك سؤزلری و اوْنلارین گؤستریجیلری

http://salariyan.blogfa.com/post-4624.aspx

مشخصات كلمات تركی دخیل در زبان فارسی
مشخصات كلمات تركی دخیل در زبان فارسی
Fars dilində Türk sözləri
1ـ كلمات فارسی كه با پسوند «آق»، «آغ»، «آك»، «اوْك» ختم می­شوند. مثال: اتاق، سراغ، الك، یدك، چابك و سایر...
2 ـ كلمات فارسی كه با پسوند «مَه // مِه» ختم می­شوند. مثال: دكمه // تكمه (دوگمه // دوكمه) ،(تؤكمه // توْكمه)، قیمه (قیمَه // قیمِه)، سرمه (سوْرمه // سوْرمِه)، چكمه، دلمه، چاتمه، قاتمه، چنباتمه و ... (با استثناء كلمات عرب دخیل در فارسی).
3ـ كلمات فارسی كه با پسوند «اوق»، «اوْق»، «ایق»، «اوْك» ختم می­شوند. مثال: قرق، اَغروق، ایلیق، بلوك، چابك//چابوك و...
4ـ كلمات فارسی كه با پسوند «چی»، «چی» ختم می­شوند. مثال: سورچی، قورچی، یورتچی، ارابه‌چی، قهوه‌چی، یازیچی و ...
5ـ كلمات فارسی كه با پسوند «لیق»، «لیق»، «لوق» ختم می­شوند. مثال: بوزلوق، قارلیق، باشلوق، اتالیق، باشلیغ
6ـ كلمات فارسی كه با پسوند «لاق»، «لاخ» ختم می­شوند. مثال: ییلاق، قشلاق، باتلاق. پسوند «لاخ» از قدیمی­ترین پسوندهای تركی است كه در زبان فارسی داخل گشته و در ساختار لغات بسیاری كاربرد دارد. مثال: سنگلاخ، رودلاخ، نشیب­لاخ، سولاخ // سوراخ، دیولاخ و ....
7ـ كلمات فارسی كه با پسوند «ماق»، «مق»، ختم می­شوند. مثلاً: چخماق، قیماق، تخماق و ...
8ـ كلمات فارسی كه با پسوند «آر»، «اَر» ختم می­شوند. مثال: قاتار (قطار)، چاپار، آچار، چپر، دچار و ...
9 ـ كلمات فارسی كه با پسوند « اِر»، «اوْر» ختم می­شوند. مثال: قاطر، چادر، بهادر و ...
10ـ كلمات فارسی كه با پسوند «اوْل»، «آول» ختم می­شوند. مثلاً: قراووْل، یساول، قرقاول و..
11ـ كلمات فارسی كه با پسوند «داش»، «تاش» ختم می­شوند. مثلاً: داداش، آداش، سرداش، كونولتاش، یكتاش و...
12ـ كلمات فارسی كه با پسوند «غَه // غِه»، «قَه // قِه»، «كَه // كِه»، « گَه//گِه » ختم می­شوند. مثال: داروغه، یرقه(یورقَه // یورقِه)، اُلكه (اوْلكه)، الكا (اوْلكا)، جلگه (جوْلگه // جولگه) و...
13ـ كلمات فارسی كه با پسوند «قی»، «قو»، «غو» ختم می­شوند. مثال: قرقی (قئرقی)، برقو (بورغو)، یرغو (یوْرغو) و ... سؤزلر.
14ـ كلمات و افعالی كه در ساختار آنها حروف«ق» و «چ» باشد، تماماً منشأ تركی دارند. مثال: قاچاق، قیچی، قاچ، قارچ، چاقو
15ـ كلمات و افعالی كه در ساختار آنها حروف «ك» و «چ» باشد، منشأ تركی دارند. مثال: كوچ، كوچه، كوچك، چكول، چاك، چابك، كچل و ...
16ـ كلمات و افعالی كه در ساختار آنها حروف «ق»، «د»، «‌ت» باشد. مثال: قاتر، قاتوق، قره‌قات، قوروت، آنقوت، قتار// قطار و ...
17ـ كلمات فارسی كه در ساختار آنها «انگ» و «نگ» باشد و یا كلماتی كه با این پسوندها ختم شوند. مثال: فشنگ، تفنگ، سنگر و ..[ به استثناء كلمات دخیل سنسكریت وهندی)
18ـ كلماتی با حرف «ی» شروع می­شوند منشأ تركی دارند. مثال: یام، یامچی، یونجه، یالغ، یال، یله، یان // یون [(در تركی به معنی اسب است) این كلمه در فارسی به شكل «نریون» و «مادیون» // «مادیان» و با افزودن علامات جنسیّت «نر» و «ماده»//ماد به اشكال فوق در زبان فارسی وارد گشته­اند]. در بعضی از موارد به اوّل این كلمات پروتئز «پ» علاوه می­شود مثال: «پیاله»، «پیام» و.. لازم به ذكر است در بعضی از موارد حرف «ی» كلمات تركی با حروف«چ» و «ج» عوض می­شوند. مثال: یلقه به شكل جلقه // جلیقه، «یرمه» به شكل «چرم»، «یادو» به شكل «جادو»، یده (سنگ مشهور) به شكل «جده» و .....
19ـ كلمات و افعالی كه در ساختار آنها حروف «ق» و «ز» باشد تركی می­باشند: قاز، قوزك، قوزه، قزوین، قوز (این واژه به شكل گوژ در زبان فارسی وارد شده است).
20ـ كلماتی كه در ساخترشان حروف «ت»، «پ» باشد تركی هستند. مثال: تپش، تپیدن، تپه، توپال
21- كلماتی كه در ساختارشان حروف «چ»، «پ» باشد منشأ تركی دارند. مثال: چاپار، چپاول، چپر، چاپ و....
22ـ كلماتی كه در ساختارشان حروف «چ» و «غ»// «ج» و «غ» باشد منشأ تركی دارند. مثال: بوغچا // بقچه، غنچه،‌ چاغ، چوغول// چغلی، جیغ،
[لازم به ذكر است كه سیزده مورد این علامات دستاورد مطالعه و تحقیق زبانشناس آذربایجانی « پروفسور حسن زرینه زاده » استاد زبان فارسی دانشگاه دولتی باكو بوده و مابقی علامات متعلّق به نگارنده می باشد].
نا گفته نماند كه بسیاری از اسامی گیاهان و حیوانات و اسامی جغرافیایی از طریق ترجمه و گرته­برداری از زبان تركی در خزینه ی لغت فارسی وارد شده­ اند. برای مثال واژه­ های مركّب « دوه‌قوشی »، « سیغیر دیلی »، پیشیك اوْتو » به اشكال « شترمرغ »، « گاو زبان »، «علف گربه » و به طریق ترجمه از زبان تركی وارد زبان فارسی شده ­اند. تمام كوْروْنیم­ ها [اسامی و اعلام جغرافیایی كه در ساختار آنها رنگ بكار رفته­ است] رایج در زبان فارسی تماماً به طریق ترجمه و گرته­ برداری

  • [ ]