نگرش جلال آل احمد به مسائل ترک های آزربایجان
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنگفتنی است در صد سال اخیر از میان نویسندگان و روشن فکران ایرانی تنها جلال آل احمد است که با جسارتی فراوان و بینشی همه جانبه و کامل مسائل تورکان را مورد بررسی قرار داده است که همین برای معرفی تورکان آزربایجان کافی است.
گرچه ایشان فارس تبارند ولی با قضاوتی عادلانه و بی طرفانه موضوع را تحلیل کرده اند.
مرحوم جلال آل احمد به چند نکته مهم اشاره دارد، ایشان مینویسند:
طرح این سوال که زبان تورکی از چه تاریخی شروع شده است غلط است چرا که هیچ مجموعه بزرگ انسانی یک شبه زبان خود را نمیتواند عوض کند یا مذهب و آداب را.
وی میگوید: زبان عربی با آن همه پشتوانه علمی نتوانست خود را به ایران تحمیل کند.
واقعیت دیگر نقش اساسی آزربایجان در گسترش مذهب تشیع است که با استفاده از زبان غنی تورکی صورت گرفته است.
اگر تاریخ و وجدانهای بیدار را گواه بگیریم خواهیم دید آزربایجانیان و تورکان چقدر در راه اعتلا و عظمت این کشور و قدرت آن کوشیده اند.
واقعیت دیگر شروع برخوردن ایران با فرنگ(غرب) و تکنولوژی برای مقاومت را نیز از آزربایجان برداشته اند مثل بکار بردن سلاح آتشین، تأسیس روزنامه، تأسیس مدرسه، نمایش نامه نویسی، ترجمه کتابهای فرنگی، سفرنامه نویسی و... ( که درین مورد میتوان به کتاب اولین های آزربایجان نوشته آقای صمد سرداری نیا رجوع کرد)
اکنون حدود چهل و چند سالی است که تمام کوششهای حکومت به محدود کردن زبان تورکی و تعویض نام شهرها و محله ها و اعزام کارمند و سرباز تورک به نواحی فارس و بالعکس کوچک ترین موفقیتی در از بین بردن زبان تورکی نداشته است علاوه بر اینکه موجب نوعی نفاق پنهانی بین فارس و تورک نیز شده است .
افت شدید تحصیلی در میان تورکان و قبولی در کنکور(۳۰ درصد کمتر از فارسها) و اینکه شاگرد به دلیل عدم تلفظ درست حروف فارسی و ترس از مسخره شدن در کلاس عرض اندام نمی کند ، همچنین فرار مغزهای تحصیل کرده از آزربایجان ... خواهیم دید عقب ماندگی و نبود جریان فکری و فرهنگی مناسب در آزربایجان چندان هم تعجب انگیز نیست.
استفاده مردم آزربایجان از تلویزیون در حد صفر است.
(و درحال حاضر تلویزیون ایجاد شده فعلی حاصلی برای آموزش زبان و ادبیات تورکی ندارد)
وحدت ملی چماق بزرگی بوده است که از آن برای سرکوب خواسته های بحق مردم آزربایجان استفاده شده است.
او میپرسد: ایا واقعا زبان فارسی به عنوان زبان ۳۰ درصد جمعیت ایران میتواند عامل وحدت ملی باشد...؟
اگر چنین باشد باید اذعان داشت که این وحدت هرگز صورت نگرفته و نخواهد گرفت.
نمونه دیگر تحقیر زبانی و فرهنگی، و برخورد مسئولین و کارمندان ادارات با ارباب رجوع است که خیلی خشن و غیر محترمانه است و کسی منکر این نمیتواند باشد که آزربایجان در یک وضعیت بحرانی فرهنگی بسر میبرد.
یکی از مضرات عدم تحصیل به زبان مادری را کاهش وجود شاعران برجسته میداند.
توجه کنیم که زبان ادبیات زبان صمیمیت و کودکی و گهواره و دامان مادر است نه یک زبان حکومتی و دولتی.
از آغاز پیدایش ملیت یعنی اوان مشروطیت تاکنون حکومت تهران (اگرنه از نظر سیاسی و اقتصادی) ولو حتما از نظر فرهنگی آزربایجان را مستعمره خویش قرار داده است و اولین نتیجه سوء آن کشتن فرهنگ تورکی در حوزه آزربایجان است.