چرا تلاش برای اتحاد و استقلال برای ملت آزربایجان حیاتی است؟

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


https://www.facebook.com/video.php?v=10152986919853447

"اگر مصالح کشور ایران در این است که تنها برای زبان فارسی هزینه شود، مصالح ملت آزربایجان نیز در این است که زبان ترکی‌مان به هر طریقی زنده نگهداشته شود و به بازتولید فرهنگی و شکوفائی برسد. حال که رئیس جمهور مملکت، عملا چندین میلیون نفر شهروند ترک ایرانی را " ... " فرض کرده است، عقل سلیم تنها یک راه را پیشنهاد می‌دهد و آن داشتن امکان جدا کردن راه خویشتن از چنین افراد دو رو و دروغگو و چنین سیستم کثیف و زورگوئی است!" (ادمین 17)
--------------------------------
از جمله اتفاقات زیادی که در هفته گذشته افتاد و متاسفانه به دلیل مشغله شخصی نتوانستم بدان بپردازم، تصویب 12000000000 (12 ملیارد تومان) در بودجه سال 94 برای نهادی با نام "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" است! به عنوان ناظری بیرونی آنچه می‌بینم چنین است:
1. آقای حسن روحانی به صورت علنی از اصل 15 و حق مردم برای تحقیق و تفحص در مورد زبان مادریشان سخن می‌گوید (دقیقه 6:24).
2. در عمل و بعد از گذشت این همه روز هیچ اثری از تلاش دولت در این مورد دیده نمی‌شود. برای من واقعا جالب است که تشکیل نهادی فرهنگی (حداقل یک اتاق و یک میز!) چند ساعت زمان نیاز دارد؟
3. بر اساس آمار، فرهنگستان زبان فارسی حدودا 3000 واژه در سال اضافه می‌کند. یعنی قیمت هر واژه می‌شود 12 ملیارد تقسیم بر 3000 = 4 ملیون تومان! زبانهای دیگر چه؟ الله اعلم!
حال سخن بنده ترک آزربایجانی این است:
.
.
.

آردینی اوخویون ...


ستارخانین یاشایشی

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


چوخلو دیلداشلاریمزدان آزربایجانین بویوك ایگید و قهرمانی ستارخانی تانیمیلار تاسف لر اولسون بونو یایدیم انشالله كی تانیالار...
كربلایی علی امنیه‌لرین الیندن قورتولوب تبریز بازاریندا قره‌داغلی ستارا سیغینیر. آنجاق هر ایكیسی ده امنیه‌لرین الیندن قاچاركن، توتوقلانیب سورغو- سؤالا چكیلیرلر. حیدرعموغلو ایكیسینی ده قورتاراندان سونرا، اؤزو تهرانا گئدیر. ستارخان مشروطه‌چی مبارزلره قوشولور و یوز انقلابی آتلییا باشچیلیق ائدیر. ستار خان، باقر خان و كربلایی علی بیر جلسه قوروب اوردا اؤز آرالاریندا بیر آندلاشما امضالاییرلار. همن سیرالاردا، پایتختده، عباس آقا صرافین سیلاحیندان آچیلان گوللـه ایله اتابك اؤلدورولور. صراف ایسه، حیدرعموغلونون الیله اؤلدورولور.
قره‌داغلی ستار، حاج حسن قره‌داغلینین اوچونجو اوغلو، 1283قمری (1866م.) ایلده دنیایا گلدی. اونون قاجار شاهلاری ایله ضدیتی و اونلارین ظلملرینه قارشی چیخماسی، اوشاقلیغیندا گؤروب یاشادیقلاری ایله ایلگیسیز دئییلدی. اونون بؤیوك قارداشی اسماعیل، حاكمیته دوشمان اولان فرهاد آدلی بیر قاچقینی سیغیندیریب گیزلتمك اوزوندن، هم ده واختین حاكمیتینه اعتراض ائتمه‌سی اوچون توتوقلانیب اعدام اولوندو. بو آجی اولای ستارین اوره‌یینده قاجارلار و دربارین ظلمونه قارشی كین– كدورت توخومو اكیلمه‌سینه سبب اولدو.
قره‌داغلی ستار، گنجلیگینده دوزلوق و امانتدارلیغا تانینمیشدی. بو اوزدن ده مالكلر اؤز املاكی‌نین قوروماسینی اونا ...

آردی وار ...

رئیس اداره ثبت احوال سولدوز ( آزربایجان ): نام های آغوز، هارای و .. نام های غیر ایرانی اند

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

آقای حسین هاشم پور رئیس اداره ثبت احوال سولدوز (نقده) در گفتگو با خبرگزاری دولتی سولدوز خبر اسامی تركی آغوز، هارای و .. را اسامی مغایر با فرهنگ ایرانی معروفی نموده و از عدم اجازه ثبت احوال استان برای انتخاب این چنین نامهائی از سوی خانواده ها خبر داده است.
وی از تبت اسامی همچون "تورناز" در استان خبر داده و انتخاب چنین اسامی را از سوی خانواده ها عجیب خوانده است.
آقای حسین هاشم پور رئیس اداره ثبت احوال سولدوز انتخاب اسامی تركی والدین برای فرزندان را مرتبط با تبلیغات عده ای مشخص كه وی این عده مشخص را 5 الی 6 نفر می داند معرفی نموده است.
اینكه اسامی آغوز، هارای و .. اسامی تركی اند جای شك و شبهه ای نیست ولی اینكه انتخاب اسامی تركی والدین برای فرزندان از سوی رئیس اداره ثبت احول سولدوز غیرمتعارف با فرهنگ ایرانی تلقی می شود جای بسی تامل هست كه آیا خلق ترك و ترك زبانان ساكن این جغرافیا جزء شهروندان ایران نمی باشند و شهروند درجه دوم تلقی می شوند كه حق انتخاب نام فرزند خویش به زبان مادریشان را ندارند و یا اینكه زبان تركی كه زبان مادری میلیونها ترك در ایران می باشد كه بدون تردید جزء اكثریت اهالی ساكن این جغرافیااند در تعریف غیرایرانی بودن می گنجد؟ طبیعاً فرهنگ ایرانی كه مد نظر آقای رئیس بوده فرهنگ فارس زبانان هست چون انتخاب اسامی فارسی برای كودكان ترك مغایرتی با فرهنگ به اصطلاح ایرانی ندارد آنچیزی كه مغایر با فرهنگ ایرانی هست اسامی تركی اند نه اسامی كوروش، خشایار و ...
طبعیتاً در جغرافیائی كه وجود خلق و زبانی به نام "خلق ترك" و "زبان تركی" كتمان، انكار و تحقیر می شود سخن رئیس اداره ثبت احوال سولدوز در غیرمتعارف بودن اسامی تركی سخن جدیدی نیست. آقای حسین هاشم پور به سبب غیرمتعارف خواندن اسامی تركی به عنوان یكی از كاندیدهای برترین نژادپرست خرداد ماه برگزیده می شود.
شماره خبر سایت دولتی سولدوز خبر:
شماره خبر: ٧٢٧٦٣

آردی یوخ!

آزربایجان بزرگ چگونه تكه تكه شد؟

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

آزربایجان با دارا بودن تمدن ۷۰۰۰ ساله، از بدو تاریخ دارای استقلال و آزادی بوده و خود دارای حكومت مستقل و مركز حكومت بوده مانند خاقانات آزربایجان(دوران غزنوی)، سلجوقیان،ایلخانان، اتابكان آزربایجان، ایلكانیان (آل جلایر)، آل چوپان، آق قویونلو ها، قره قویونلو ها، صفویان،... و یا به صورت ایالتی خودمختار استقلال خود را حفظ كرده مانند مادها(ماد كوچك یا آزربایجان)، دوران خلافت اسلامی و عباسی، دوران مغول، تیموریان، افشاریان، زندیان و دوران قاجار.
اولین تكه‌ای كه از آزربایجان جدا شد، شمال عراق(منطقه‌ای كه امروزه به توركمن ائلی مشهور است) یعنی شهر‌های اربیل، موصل، كركوك و سلیمانیه بود. در سال ۱۵۳۴ در جنگی كه بین صفویان و عثمانی‌ها درگرفت این مناطق ضمیمه امپراطوری عثمانی گشت و بعد از فروپاشی عثمانی سال ۱۹۲۶ در كشور عراق قرار گرفت. متاسفانه پس از سالها و با مهاجرت و اشغال كردها امروزه ضمیمه اقلیمك كردستان شده است و سیاست كردیزاسیون همچنان در مناطق آزربایجانی عراق ادامه دارد.
سالها آزربایجان همچنان به صورت ایالتی بزرگ بود (افشاریه، زندیه و اوایل قاجار) تا اینكه مطابق عهدنامه تركمنچای در سال ۱۸۲۸ شمال آزربایجان از جنوب آن جدا و ...

آردینی اوخویون ...

دست در خون _ ایران و روسیه عامل سقوط قره باغ

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

بعد از آنكه سربازان آزربایجانی در دسامبر سال 1992 پیروزیهائی نسبی در جبهه ارمنستان به دست آورد حكومت وقت ایران احساس خطر كرده و از جدائی سرزمینهای خود واتحاد جوانان تورك نگران بود این نگرانی از پیشروی نسبی ارتش آزربایجان باعث شد تا ایران مرزهای خود را در پارس آباد و نخجوان بست و ورود وخروج تمام اتباع ایران و آزربایجان را ممنوع اعلام كرد و با گشودن مرز ارمنستان میلیونها دلار كمك نظامی و غذائی و داروئی به ارمنستان فرستاده شد تا آنروز كه ایران مرزهای خودرا برای كمك به ارمنستان گشود این كشور تحت محاصره اقتصادی توركیه و ایران قرار داشت وتنها روسها وگرجها از طریق مرزهای شمالی به ارمنیها كمك میرساندند از این دوره به بعد سربازان روسی كه تا آنروز در مناقشه قره باغ فقط به عنوان مشاور در خدمت ارتش ارمنستان بودند با چراخ سبز ایران وارد جبهه جنگ مستقیم با ارتش تازه تاسیس آزربایجان شدند وبا درخواست دولت وقت ایران برای نابود كردن سرزمینهای آزربایجان وارد نبرد شدند و ایران نزدیك به 20 میلیون دلار به ارتش ارمنستان كمك نظامی ارسال نمود وسربازان روس ...

تلاش گسترده سایت های حكومتی برای تخریب تجمع مدنی و ضد تروریستی ۲۴ مهر اورمیه + فیلم

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن




دولت روحانی و وزیر كشورش كه از حامیان پر و پا قرص مافیای مالی- سیاسی گروه های تروریستی در غرب آزربایجان می باشد و چند بار تلاش كرده فردی غیر بومی و كورد را به عنوان استاندار غرب ازربایجان معرفی كند دستور سركوب تجمع مدنی و ضد تروریستی 24 مهر اورمیه را صادر كرد.

علیرغم مقاومت و مخالفت نیروهای مردمی در سپاه و نیروی انتظامی برای تعامل و تحمل تجمع كنندگان مخالفت مسئولین اصلاح طلب استان از جمله فرماندار اورمیه و فرمانده نیروی انتظامی در نشست شورای تامین استان چهره واقعی جریان اصلاح طلب هم كاسه با مافیای مالی- سیاسی تروریسم را آشكار كرد.

فرمانده نیروی انتظامی شخصا و در مقابل چشم مردم یكی از فعالین شهر اورمیه را مورد ضرب و شتم تا حد مرگ قرار داد و با دهانی پر خون به بازداشت گاه منتقل كردند این در حالی است كه همین فرمانده محترم افسرانی را كه هدف گلوله پژاك و پ كا كا می شوند مامور حفاظت و اسكورت آشوبگران هواداران تروریسم كورد در شهر اورمیه كرده بود.

اما كار به اینجا ختم نمی شود بازوی غیر رسمی رسانه ای جریان اصلاح طلب كه متشكل از مواجب بگیران ارگان های امنیتی هستند آستین بالا زده و

ریشه نام اورمیه

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



شهر اورمیه در زمان هوررى ها و اورارتوها از جمله استحكامات مهم آذربایجان شمرده مى شد كه نامش در كتیبه هاى اورارتویى و آشورى به كرّات دیده مى شود.
در این سنگ نوشته ها نام اورمیه به شكل اورمئت و اورمیاتى Urumiate / Urmet دیده مى شود. پادشاهان آشور هر از چندگاهى به علت سرسبزى و تاراج ثروت منطقه اورمیه و غرب آذربایجان به این منطقه قشون كشى مى كردند مثلاً سلمنصر سوم شاه آشور( 24 - 859 ق.م) از جنگى سخن رانده كه در ساحل دریاچه اورمیه انجام داده است. ساحل نشینان كه از پیشروى ارتش خونریز و ویرانگر آشور متوحش شده بودند با قایق هاى الوارى به داخل دریاچه مى گریزند و سلمنصر سوم با بحریه اى مركب از قایق هاى الوارى مجهز به بادبانهاى پوستى به تعقیب آنها مى پردازد و آب دریاچه را با خون فراریان گلگون مى سازد. در كتیبه هاى اورارتویى به منطقه ى غرب دریاچه اورمیه « قیلزان‌ » گفته مى شد نه « گیلزان» . اورمیه در دوران تاریخى بعد از اورارتوها از جمله حكومت مستقل آذربایجان ( دوران پس از حمله اسكندر تا دوران اشكانیان) از اهمیت فروانى برخوردار بوده و به سبب قرار گرفتن در سر راه روم - شیز (تكاب / تخت سلیمان) بارها مورد تاخت و تاز قشون روم قرار گرفته و حتى یكبار به آتش كشیده شده بود.

جالب اینكه وجه تسمیه كلمه ى «اورمیه» كه مورد مناقشه پاره اى قرار گرفته كلمه ایست تركى با منشأیى سومرى. « اور » در زبان سومریان پروتورك (تركان باستان) به معناى شهر و آبادى و محل اسكان مى باشد. این كلمه در تركستان شرقى تحت تصرف چین در شهر اورومچى و دهها شهر و قلعه ى باستانى نیز به یادگار مانده است. پایتخت سومرى ها نیز «اور» نامیده مى شد. جزء دوم كلمه یعنى « میه یا میا » همان میت ها یا میتانى هاى مى باشد كه شاخه اى از تركان باستان هوررى مى باشند.

(كتابهای سوزانیده شده آذربایجانی ها در تاریخ 26 آذر ماه 1325) و واكنش صمد وورغون

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

توضیح : درآن زمان و در شرایطی كه هیچ دولت و سازمان و شخصیتی، به این كشتار و كتابسوزی اعتراضی نكردند و حتی سازمان های فرهنگی نیز در مقابل آن ساكت ماندند

جلاد كتابهایی كه تل تل میسوزانی
شهرت هزار كمال و آرزوی هزار دل است.
ما از این دنیا كوچ میكنیم و آنها یادگار میمانند
در هر ورقش چه احساسهای انسانی نقش بسته است
شهرت هزار كمال و آرزوی هزار دل است
كتابهایی كه میسوزانی شعله میكشند، درست نگاه كن!
شعله ها تاریكی را روشن میسازد
ارواح نجیب شعرا از قبرها برمیخیزند
و به ملت قهرمانی كه عشق بزرگی دارد آفرین میگویند
شعله ها تاریكی را روشن میسازد
جلاد بایاتیها و قوشماها در زبان من است
بگو دل سنگت آنها را هیچ احساس كرد؟
در پرده هر گرایلی دل هزار مادر نهفته است
هر شكسته ام فرزند آرزوی مقدسی است
بگو دل سنگت آنها را هیچ احساس كرد؟
بگو ببینم تو به زبان شعر من با حقارت مینگری؟
غزل فضولی شهرت شرق پیر است
آیا تو به ایل و ملت من ترك خر میگویی؟
زیبای آزربایجان به داهیها شیر داده است
غزل فضولی شهرت شرق پیر است
جلاد آرزوها اگر بسوزند و آتش شوند خاكستر نمیشوند
مادر طبیعت انسان را بنده نزاده است
دنیای هر دلی در آرزوی سعادتی است
داستان هر آزادی را با خونها نوشته اند
مادر طبیعت انسان را بنده نزاده است.
تاریكی زشت رو از روز ازل دشمن من است
هر خاكی عشقی و هر ملتی نامی دارد
شهرت خودم را با تمام كاینات عوض نمیكنم
منم فرزند آفتاب پوش دیار آتش ها
هر خاكی عشقی مخصوص خود و هر ملتی نامی دارد
آن چوبه های دار چیست، بگو چه كسانی را به آنها میآویزند؟
صدای حق وطنم را بازیچه پنداشته ای؟
بایست، آگاه باش، در هر دلی شیر آگاهی است
كه پنجه توانایش گلویت را خواهد فشرد
ندای حق وطنم را بازیچه میپنداری؟
جلاد بگو ببینم تو نسل فدائیان را بر میاندازی؟
خونی كه مانند گرگ میخوری خون صاف ملت من است
زمان میرسد، صدای پایش را میشنوم
روح قیام شهیدان گلویت را خواهد فشرد
خونی كه مانند گرگ میخوری خون صاف ملت من است
تاریخ را ورق بزن و از من شرم كن
مادرم تومریس مگر سر كیخسرو را نبرید؟
تاج گل كوراوغلو و ستارخان بر سر من است

بازگشت به خویش (خواندن این مطلب رو به همه ترك ها(آذربایجانی ها{آذری ها}) پیشنهاد میكنم)

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


در میان ملتی كه فرهنگ صحیح و تربیت كامل انتشار نیافته حس ملیت و معاونت عمومی نایاب می شود و افراد آن ملت نسبت به یكدیگر و نسبت به وطن خود لاقید و بیگانه می‏مانند. زیرا آن رابطه قومی و روحی كه آنها را به هم مربوط سازد در میان نیست. در چنین ملتی وحدت سیاسی ، غرور ملی، حس وطن پرستی، عواطف اجتماعی،عشق معنوی، روح شرافت و عظمت ملی مفقود می شود . افراد چنین جامعه ای در میهن خود غریب هستند و مانند بیگانگان به هم نگاه می كنند و چون احساسات مشترك،. آمال و مقاصد مشترك و یكسان ندارند . اگر كسی به شرافت و عزت نفس ملی آنها تجاوز بكند از آن متاثر نمی شود و وظیفه مقابله و مدافعه در خود حس نمی كند كه این اصل و واقعیت حفظ شده است و متاسفانه جامعه و فرهنگ ما آذر بایحانیان را تحت الشعاع قرار داده است.
ملیت ما آذربایجانیان ترك است و آذربایجانی بودن همه چیز ماست، افتخار ما، شرافت ما، عظمت ماست.اگر ما ملیت را محور آمال واعمال خود قرار دهیم از ²بی همه چیزی² خلاص شده دارای همه چیز خواهیم شد.ماها پیش از هر چیز باید آذربایجانی باشیم و آذربایجانی نامیده شویم.
هویت انسانی ما همان شخصیت فرهنگی ماست و هركس و هر ملتی و هر قومی شخصیت فرهنگی خاص خودش را داشته باشد . ملت و قوم تولید كننده است، اندیشه میسازد. ایمان میسازد و حركت بسوی پیشرفت و توسعه و تعالی را میسر می سازد. و دروغ است. تا ملتی به سطح تولید اقتصادی و صنعتی برسد و اگر برسد باز در سطح یك نوع تحمیل و به صورت یك فریب تازه است چرا كه مقوله های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فاكتورهای بهم وابسته و مورد نیاز یكدیگر می باشد.
یكی از سیاستهای شوونیستی كه از دیر یاز در كشور ما رواج دارد این است كه تركان باید تبدیل به موجوداتی هیچ و پوچ، مصرف كننده و نیازمند گردند كه همه افتخارشان و همه عظمتشان و همه تجلی انسانیشان مصف فرهنگی فارسی باشد. بنابراین باید همه افتخارات و ارزشهای دیگری كه این ملیت ونژاد به آن وابستگی دارند و به آن تكیه می كنند تخلیه شود. و این حقیقت یعنی تخلیه از خویش (الیناسیون)و از بین بردن فرهنگ اصیل و حقیقی خویش، كه تنها به وسیله آن می توانیم در مقابل سایر فرهنگها قرار گرفته ومقابله كنیم و از بحران هویت نجات یابیم. از دیگر سیاستهای خطرناكی كه شوونیستها به آن دست زده اند این است كه نباید فرهنگ و تاریخ و شخصیت ملل ترك را نفی كنند چون در این حالت آنان دفاع می كنند بلكه باید كاری كرد كه آنان ایمان بیاورند كه خودشان منفی، و معتقد باشند ،كه از نژاد دوم هستند و فارسها نسبت به آنان برتری دارند و از سیستمهای گوناگونی (انوسانتاریسم، آلتیدانتالیسم ) در این جهت بهره گیریهای فراوانی را كرده اند وقتی ملت آذربایجان در اثر این سیاستها احساس كنند كه نژادش منحط است. فرهنگش منحط است. زیباییهایش، شعرش، نظام اجتماعی اش، هنرش، رجال ملی و تاریخی اش، موسیقی اش، افتخارات گذشته و تاریخش و … منحط و زشت است وهیچ چیز ندارد، خود به خود احساس ننگ و شرمنده گی می كند و متهم به نژاد پرست تر بودن می كند و برای اینكه همین اتهام ایجاد شده از او دفع شود دست به تظاهر می زند، خودش را سعی می كند به فارس بودن تشبیه كند (آسیمیلاسیون) . كه بعد بگوید من از آن نژاد متهم نیستم، از نوع تو هستم، تظاهر می كند به شباهت به او در زندگی، در رفتار، در ادا در آوردن در ژست گرفتن در …
پس چه باید كرد؟!؟ اینجاست كه می گوییم به قول استاد فقید دكتر علی شریعتی ²باید به خویش برگردیم به خویشتن خویش² .تظاهر را نگاه كنید، چقدر آدمهایی را دیدهایم كه سه یا چهار سال به شهرهای فارس نشین و فارسی زبان رفته اند ولی با چه افتخاری می گویند كه تركی یادشان رفته. كسی نیست به اینان بگوید، تو كه اینقدر استعدادت زیاد است كه زبان مادریخود را كه طی سالیان دراز یاد گرفته و با آن بزرگ شده ای و انس گرفته ای در عرض چند سال فراموش می كنی، پس چطور زبان دیگری را در سه سال یاد گرفتی؟ این تظاهر برای چیست؟ حال می پرسیم چنین اشخاصی از چه چیزی می ترسند؟ پیداست، از خودش، او از خودش بیزار است و از هر كسی كه خودش منسوب به اوست! و اینجاست كه مسئله بحران هویت مطرح می گردد.
مشكل روشنفكران و آگاهان جامعه ما خیلی بیشتر از آنچه كه فكر می كنیم هست. فرهنگ و تاریخ و زبان ما را مسخ كرده اندو راجع به آنها سابقه سؤذهنی وجود دارد كه كاش مسخ نمی شد و به ما می گفتند كه شما اصلا فرهنگ و ادبیات و عرفان و تمدن و … ندارید. تا روشنفكرانمان می توانستند كشف كنند و نسل جوان جامعه را به طرف خویشتن اصیل خود بازگردانند. اما حالا كه می خواهیم از خویشتن حرف بزنیم بوی شك و تردید در چشمها و احساس ها و ذهن ها می وزد. به كدام خویشتن خویش برگردیم؟ آیا به خویشتن مسخ شده ای كه به ما نشان داده اند؟ اگر به خویشتن نژادیمان برگردیم، به راسیسم و فاشیسم و جاهلیت قومی و نژادی دچار شدهایم واین یك بازگشت ارتجاعی است، ما نمی خواهیم بگوییم كه شجاعت، جوانمردی، غیرت و شهامت نزد آذربایجانیان است وبس، بلكه می خواهیم بگوییم تاریخمان نشان داده كه این خصایص را داریم، می خواهیم بگوییم تاریخ و گذشت مان نشان داده كه خلق كننده فرهنگ و نبوغیم پس به خویشتنی بر می گردیم كه زنده است. آن خویشتنی است كه بر اساس احساس عمیق ارزشهای معنوی و انسانی و روح استعداد خود ماست كه در فطرت ما موجود است و جهل و بردگی از خویش ما را از آن غافل كرده و جلب شدن به دیگری آن را مجهول گذاشته است. اما در عین حال هنوز زنده است و حیات و حركت دارد و از متن توده می جوشد. آن خویشتن، خویشتن فرهنگ ملی ماست. فرهنگی كه قدمت چندین هزارساله دارد، فرهنگی كه افتخارات و تاریخ و تمدن و نبوغ و استعدادهای گوناگون در زمینه های مختلف را به صورت یك فرهنگ بزرگ با همه مشكلاتی كه داشته به جهان وجهانیان عرضه كرده. فرهنگی كه مادرانی داشته كه ستارخانها و… را در دامن خود پرورش داده، تكیه ما به همین خویشتن فرهنگی است و بازگشت به همین خویشتن را باید شعار خود كنیم. چرا كه پیروزی همواره در گرو ایمان به خویشتن خویش است. آن شمع و آن عشق ملیت ما یعنی آذربایجانیت باید باشد. باید آن عشق سوزان كه در جلوه گاه روح آذربایجانیت هزاران سرها را گوی چوگان بلا ساخته و آن ایمان قلبی كه هزاران مرد را پای كوبان و رقص كنان به پای دار فرستاده امروز در نام مقدس آذربایجان تظاهر و تجلی بكند. باید هر آذربایجانی خود را سرمست باده روح پرور ملیت سازد و با یك پیشانی درخشان از شرافت و نجابت خاص آذربایجانی با ملل و مردم دیگر روبرو شود.
باید مادران آذربایجانی فرزندان خود را با شیر حمیت آذربایجانی بودن بپرورانند وبا یك غرور ملی و احساسات پاك وطن پرستی در دماغهای حساس آنان جایگزین سازند باید با سرودهای ملی و لای لائی های مادرانه آنها را گوشزد كنند كه آنان برای حفظ شرافت آذربایجان پرورش یافته اند و اگر عشق ملیت را در قلب خود نپرورند حق فرزندی را ادا نكرده اند. چرا كه آذربایجان خاك و وطن مادریمان است. ( آنا وطن و یوردوموزدیر آذربایجان)

قایناق: http://www.dildashlar.blogfa.com/post-24.aspx

باغێشلاما بیزی وطن ... Bağışlama bizi VƏTƏN

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



اونوتدوق تاریخی، اؤتن زامانێ ... Unutduq tarixi, ötən zamanı

اونوتدوق تۏرپاغا تؤكۆلن قانێ ... Unutduq torpağa tökülən qanı

اونوتدوق فرقینی یاخشێ - یامانێ ... Unutduq fərqini yaxşı - yamanı

باغێشلاما بیزی، وطن ... Bağışlama bizi, Vətən

گؤرسك ده كؤكسۆنه باتان قێلێنجێ ... Görsək də köksünə batan qılıncı

باشێمێز آلتێنا قۏیدۏق بالێنجێ ... Başımız altına qoyduq balıncı

  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ]