زندگی کردن در جهان سوم.

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://www.upsara.com/images/u8zn_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8%B3%D9%88%D9%85..jpg

قایناق: آیدینلیق

اگر بخواهیم با یک جمله جهان سوم را تعریف کنیم باید بگوییم :جهان سوم جایی است که در آنجا فاصله بین ادعا و واقعیت بسیار است و هر کسی تلاش دارد که دیگری و دیگران را به زور به شکل خود درآورد.
جامعه و سیستمی را تصور کنید که ادعای مدیریت جهانی دارد و خود را پاکترین سیستم و جامعه می خواند، ولی در عمل از میان صدوهشتاد کشور رده صد و چهلم را در فساد دارد، یعنی فقط چهل رتبه باقی مانده تا فاسد ترین کشور دنیا بشود. این همان فاصله معنادار ادعا و واقعیت است.
یا جامعه ای را تصور کنید که ذهنیت حاکم بر نخبگانش اینست که زبان شما باید همیشه ممنوع و قدغن باشد تا زبان دیگران بتواند زنده بماند. این یعنی حیات خود را بر اساس مرگ و نابودی دیگری قرار دادن. وبعد از این همه ادعا کند که ما می توانیم الگویی برای بشریت وسایر جوامع نیز باشیم.
یا جامعه ای را تصور کنید که مقام مسئولی بگوید چون یک نفر و فقط یک نفر مخالف آموزش زبان و ادبیات دهها ملیون نفر است، پس آموزش آن زبان دیگر لازم نیست، و بعد از آن آب از آب تکان نخورد.
جهان سومی بودن یعنی تسلیم بخت وسرنوشت و قسمت بودن. یعنی سلب اراده کردن از خود وبه جای تلاش کردن منتظر لطف دیگران بودن. جهان سومی بودن یعنی فروختن استقلال و آزادی خویش به قیمت مفت به دشمنان انسانیت انسان، و بعد از آن احساس حقارت نمودن.
جهان سومی بودن یعنی هیچ بودن و تابع دیگری شدن و بردگی و بندگی را پیروزی وموفقیت به حساب آوردن.
جهان سومی بودن یعنی پشت کردن به تمام داشته هایت و دویدن به دنبال سرابی که دیگران برایت آماده کرده اند و باید برای ثابت کردن اینکه لیاقت این سراب را داری برای دیگران بی گاری کنی، فداکاری نمایی واز جانت بگذری وبرایشان خون بدهی واز این همه پوچی و بیهودگی شاد باشی واحساس غرور و پیروزی هم به تو دست دهد. جهان سومی بودن یعنی اینکه تو هیچ ودیگری همه چیز. یعنی نباید شخصیت و هستی خود بنیاد داشته باشی. تو باید ظرفی باشی که دیگران آنچه میخواهند در آن بریزند به هر شکلی که خواستند تورا شکل دهند. تو تنها باید تابع و راضی باشی. اگر خواستند می توانند تو را تبدیل به دلقک سیرک خود کنند، و تو باید ممنون این توجه و لطف آنها باشی. هر دروغ و فریبی رنگ واقعی به خود میگیرد و تقدیس می‌شود و کم کم تو زمین وزمان را به هم میدوزی که :همگان نیز باید این سراب و فریب و دروغ را مانند تو باور کنند والا جهنمی خواهند شد.
جهان سومی بودن یعنی هیچ چیز اطرافت واقعی نیستند، و تمام آن چیزی را که به عنوان حقیقت محض به خورد آدمها می دهند تنها و تنها سایه ای کاریکاتوری از آنچه باید باشند هستند.
برای درک جهان سومی بودن لازم نیست به جای دیگری از جهان برویم، با کمی دقت در زندگی خود ونگاه به اطراف خودمان حقیقت برایمان روشن می شود.


متن کامل یادداشت اصغر زارع کهنمویی در روزنامه شرق در مورد برنامه فیتیله

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


فیتیله برنامه‌ای موفق، پربیینده و موثر است و بیش از هر آموزشگاه و سیستم آموزشی دیگری، در شکل‌گیری ذهنیت و تفکر کودکان ما نقش ایفا کرده است. مهمترین افتخار این برنامه بسیار موفق، کم‌لغزش و کم‌خطا بودن آن است. درواقع، فیتیله یکی از حرفه‌ای‌ترین برنامه‌های تلویزیون است. آمار بیننده‌ها و جوایز ملی و بین‌المللی متعدد نشان می‌دهد که این برنامه در سطح استاندارد جهانی ساخته می‌شود. حالا سوال مهم این است، چه اتفاقی افتاده که برنامه‌ای حرفه‌ای، معتبر، موثر و پربیننده، در خطایی بسیار فاحش، ده دقیقه تمام، به تحقیر و تمسخر میلیون‌ها هموطن ترک‌ ایرانی می‌پردازد و مسوولان و مدیران پخش هم، بدون کوچکترین تامل، این صحنه خشونت‌آمیز را روی آنتن می‌فرستند؟ چرا باید در کم‌خطاترین برنامه صداوسیما، به بچه‌های ایران‌زمین آموزش بدهند که ترک‌ها با فرچه دستشویی، دهان خود را مسواک می‌زنند؟ چرا باید پدر کودکِ ترک، انسانی نفهم، بی‌شعور، کودن و احمق بازنمایی شود؟ چرا می‌گویید، کودک ترک فرق فرچه دستشویی و مسواک را نمی‌داند و نمی‌داند؟ آن ده دقیقه ابلیسی، تنها یک اهانت در برنامه‌ای نمایشی نیست، رمز شب تراژدی تحقیر است. کودکان ترکی که عموهای فیتیله‌ای اینگونه تخریب و تحقیرشان می‌کنند، فردا در این جامعه مرتب توسط هموطنان خود

" دهنت بوی گند می دهد".(توهین به ترک ها)

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


" دهنت بوی گند می دهد".

این چکیدۀ کثافتکاری این بار صدا و سیما در توهین به ترک هاست. دیالوگ های شرم آوری که بوی فاشیسم می دهد. آن هم با ادبیات کودکانه. سناریو اما با شیطنت تمام نوشته شده است.
ایران به مثابه یک هتل تصویر شده و دو ترک ( ترکها ) مهمان آن هتل اند اما شکایت دارند که هتل بوی گند میدهد. هتلدار مثلا از چرنده و پرنده همه چیز برایشان مهیا ساخته است اما ترکها ناراضی اند چون بوی گند هتل را برداشته است.
چرا هتل گند زده است؟
- " انگار یه اسب آبی توی اتاق ما آروغ زده است"
و جواب مهماندار " قارپوز" است. کلمۀ قارپوز و قارپوز کؤتویو به هنگام تحقیر و توهین استفاده می شوند.
دیالوگ فاشیسم ( مهماندار) : " اتاق شما رو به دریا باز می شود" ، " تختی که رویش می خوابید برایتان لالایی می خواند"، " حمامش نور افشانی می کند"...
دیالوگ ترک ها ( میهمانان ): " زهله م گئدیر اوتاغیزدان - بدم می آید از اتاقتان - "، " اتاقتان بوی گند می دهد" و ...
ترک ها حتی به روایت مهماندار دستشویی فرنگی را هم نمی شناسند. یعنی بویی از مدنیت نبرده اند.
مسئلۀ تست کردن بو نیز بسیار بی شرمانه نوشته شده و نمایش داده می شود.
هتلدار به پسر می گوید بچرخ و پسر به پدرش می گوید پدرجان این به من گفت بچرخ. پدر تعصبش گل کرده و می گوید خجالت بکش از پسرم چه می خواهی؟! این گفتگو در قالب زبان ترکی ارائه می شود. کاری بسیار موذیانه و کثیف.
بعدش هتلدار کشف می کند که دهن پسر ترک بوی گند می دهد! و البته توهین بیشرمانۀ دیگر اینکه هتلدار می گوید شما نباید با مسواک توالت شویی دندانتان را مسواک میزدید.
اما :
- دهنت بوی گند می دهد. یعنی زبانت و سخنت بوی گند می دهد.
- " دیشب فکر می کنم غذا از فاضلاب برایمان آورده اند". اشارۀ موذیانه به اینکه تولیدات فرهنگی ترکی گند و کثافت است.
- چندین بار ترک پدر از جایش برخاسته و اعتراض می کند که ما اینجا نمی مانیم و می رویم و هتلدار با اصرار می گوید باغیشلا. ببخش. اشاره به جدایی ترک ها...
بعدش هتلدار دهن پسر را ادکلن میزند.
فقط یک سئوال می خواهم بپرسم : چرا فرهنگ در تهران این روزها اینهمه گند می زند؟

کورد ها -کردها- از تبار کولی های مهاجر هندی هستند

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



تهیه و تنظیم از ارسلان قشقایی

منابع:
پرسه کولی ها در سرزمین ایران، عماد توحیدی
تاریخ طبری، محمد جریر طبری
شاهنامه فردوسی
Edwards, j. , (2009), Language and Identity, Cambridge University, New York
Duranti, a. , (2004), Linguistic anthropology, Cambridge University, New York
Amanolahi, S. Norbeck, E. , (1975), The Luti, an Outcaste Group of Iran. Rice University Studies 61(2): 1-12


پیشگفتار: این مقاله برای تورکان در ایران بسیار با اهمیت است. مقاله را با دقت بخوانید و به دوستانتان هم بسپارید تا بخوانند.
معمای واژه «کرد» و ملت کرد بخاطر بعضی از ابعاد سیاسی و ژئوپلوتیکی منطقه همیشه مستور مانده و یا عمداً خواسته اند مستور بماند زیرا در بازی شطرنج سیاسی، بعضی دول غربی به آنها نیاز دارند.
تمام محققان غربی و شرقی بر این امر متفق القول هستند که واژه «کرد» به معنی عشایر چوپان و رمه گردان است و هیچ ارتباطی با ملیت و زبان ندارد و به تمام رمه گردانهای مهاجر «کرد» گفته میشد.

ولادیمیر الکسیویچ ایوانف میگوید: نام کرد در سده های میانه، نامی بود که بر همه رمه گردان و کوچ گران ایرانی اطلاق میشد.
مکنزی میگوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراطوی عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمه گردان و کوچ گر به یک معنی است.
مارتین فان براینس میگوید: نام قومی کرد که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمه گردانی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی واژه «کردهای عرب» در منابع نام برده شده اند.
در کارنامه اردشیر بابکان؛ کرد در معنی عشایر بکار رفته است.
در زبان طبری نیز واژه کرد بمعنی چوپان است.

تمام این مطالب را اغلب مردم میدانند اما ...

نظر جلال آل احمد درباره باستان گرایی

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



در خدمت و خیانت روشنفکران،(صفحات ۳۲۴ و ۳۲)
جلال آل احمد درباره دوره پهلوی اول می گوید : " در آن دوره بیست ساله، از ادبیات گرفته تا معماری، و از مدرسه گرفته تا دانشگاه ، همه مشغول زرتشتی بازی و هخامنشی بازی بودند" و " هدف اصلیشان این بود که بگویند حمله اعراب(یعنی همان ظهور اسلام در ایران) نکبت بار بود و ماهرچه داریم از پیش از اسلام داریم ...می خواستند برای ایجاد اختلال در شعور تاریخی یک ملت ، تاریخ بلافصل آن دوره را نادیده بگیرند و شب کودتای(رضاخان) رایکسره به دمب کوروش و اردشیر بچسبانند. انگار نه انگار که این میانه هزار و سیصد سال فاصله است "

مغول و زبان آزربایجان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

به نظر شما چطور حکومت قدرتمند مغول که نیمی از جهان را در دست داشت فقط توانست زبان مردم آذربایجان را به ترکی تبدیل کند؟؟؟؟؟
چرا مردم افغانستان, خراسان, اصفهان, شیراز, ارمنستان, یونان, چین,ژاپن, شام, عراق و... ترک نشدند؟؟؟!!!

قایناق(منبع):
http://www.cloob.com/c/kasyaneturk/117904926

شونیسم فارس و ترس از باخت در شرایط رقابت برابر.

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


می توان گفت که در طول سه سال گذشته شونیسم فارس به دلیل رشد و پیشرفت حرکتهای منطقی و دموکراتیک ضد نژاد پرستی و ضد شونیستی ملتها و جمعیتهای تحت ظلم شونیسم فارس دیگر از لحاظ گفتمانی و تولید محصولات فرهنگی و علمی به بن بست رسیده است. و حرف جدیدی برای گفتن ندارد و تکرار ادعاهای گذشته نیز چنگی بر دل نسل کنونی که اصلی ترین ویژگی آن دسترسی راحت به انواع رسانه ها ی جمعی و امکانات ارتباطی است، نمی زند.
چرا که یکی از عوامل رشد و پیشرفت شونیسم فارس ایجاد فضای تک صدایی و نبودن صدای مخالف با آن است. به همین دلیل است که فسیل های حاکم بر فرهنگستان زبان و ادب فارسی از آموزش گسترده زبانهای غیر فارسی مخصوصا زبان تورکی واهمه دارند. چرا که خوب می دانند که :تنها در صورت ممنوع بودن آموزش زبانهای دیگر است که زبان و فرهنگ و ذهنیت فارسی_ایرانی قابلیت سلطه دارد. وگرنه در شرایط برابر این زبان و فرهنگ علیرغم تمامی ادعاهای موجود توانایی رقابت با زبان و فرهنگ ملی و مادری هیچ ملت و قومی را ندارد. و مغلوب میدان رقابت، زبان فارسی و ذهنیت ایرانی خواهد بود.
با وجود ارتباطات و گسترش رسانه های گروهی آزاد دیجیتال و دسترسی آزاد انسانها به اطلاعات؛ شونیسم نیز پرده و ماسک فرهنگی و علمی! را از صورت کریه خود کنار زده است و بیشتر رفتارهای آن، رفتارهای خشن سرکوبگرانه و نیز رفتارهای مسموم شانتاژ گرایانه و سراسر توهین و افترا گشته است. چرا که هیچ منطق و پشتوانه علمی برای شونیسم فارس وجود ندارد.
به همین دلیل است که با فشار بر فعالان ملی آزربایجان و نیز ایجاد یاس و ناامیدی در بین این فعالان سعی در مقابله با این زوال و سقوط خود می نماید. چیزی که با توجه به تجربه بیش از دو دهه ای حرکت ملی و نیز اراده و آگاهی و و تلاش فعالان حرکت ملی آزربایجان نخواهد توانست موفق گردد

نسل کشی ارامنه توسط ترکها-افسانه یا واقعیت-!!!

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


ساموئل ویمز و افسانه قتل عام 1.5میلیون ارمنی توسط ترکان
ساموئل آ. ویمز حقوقدان مشهور ایالت آرکانزاس در کتاب مشهور خود” پنهان کاریهای ارمنستان “ مینویسد:
قبل از نفوذ روسها به منطقه، روابط بین ترکها و ارامنه دوستانه بود ولی بعدها ، ارتش روسیه قبل از حمله به امپراطوری عثمانی، جهت از بین بردن اعتماد مسلمانان و مسیحیان جاسوسان خود را به منطقه گسیل داشت. و به ارمنیها وعده تشکیل ارمنستان بزرگ در بین دریای سیاه، دریای خزر و دریای مدیترانه را می دهد. ارمنی ها در مناطق مختلف بین ده تا بیست درصد جمعیت را تشکیل میدادند ولی میخواستند حکومت ارمنی تشکیل دهند یعنی هشتاد درصد جمعیت را بکشند و در سرزمین آنها کشور ارمنستان ایجاد کنند .
ساموئل ویمز مینویسد « ارمنیها در سرزمینهائی که در اقلیت بودند بین مسلمانان و مسیحیان دشمنی ایجاد می نمودند. در نتیجه اعمال سازمان تروریستی داشناک ارمنی ها و خیانت آنها به ترکها در جنگ با روسیه، ترکها تصمیم گرفتند
>>>

آخرین حربه پان ایرانیزم (ژنتیک)

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


متاسفانه آخرین حربه پان ایرانیزم برای مقابله با ابتدائی ترین خواست بر حق ترک زبانان و سایر ملیتهای غیر فارس ایرانی این بار ژنتیک است که با جعل و تحریف قصد مقابله با حقوق ابتدائی آنان را دارد.
چند سال پیش ایسنا خبری را منتشر کرد که گویا یک «محقق تورک» به نام «مازیار اشرفیان بناب»، توسط تحقیقات ژنتیک ریشه ی «ژنتیکی» واحدی را برای ساکنان «فلات ایران» کشف کرده است.
و بدین ترتیب و در خیال خام خود خواستند قضیه حقوق ملیتهای غیر فارس را با ژن و کروموزوم فیصله داده و از خواست به حق این ملل مظلوم در احقاق حقوق ابتدائی خود جلوگیری کرده باشند.
جالب توجه این که نتیجه چنین تحقیقاتی هیچگاه در یک ژورنال معتبر علمی منتشر نشد و تنها منبع خبر دهنده آن همان خبرگزاری ایسنا ماند تا بر اساس آن دایره المعارف هائی که توسط «داوطلبان» ویرایش میشوند.
مثل «ویکی پدیا» و «استیت مستر» و سایتهائی پان آریانیستی به تبلیغ این مهملات پرداخته و آنرا در بوق و کرنا بدمند.
یعنی اینکه فرضیه ی «مازیار اشرفیان بناب» طرفداری در جهان علم ندارد و هیچ ژورنال علمی آن را منتشر نکرده است.
برعکس، من در این نوشته منابع معتبر علمی را معرفی میکنم و از ژورنال های علمی نقل قول می آورم که خلاف گفته های ایشان را ثابت میکنند.
قبل از آن البته باید بدین نکته بسیار مهم اشاره کرد که بحث ژن و ژنتیک و نژاد فقط در حوزه و محدوده علوم بیولوژیکی است و خلط این مبحث با مسائل علوم انسانی (زبانشناسی، جامعه شناسی و تاریخ) فقط و فقط نشان از بیسوادی و نژادپرستی حامیان این طرز تفکر را دارد .
چه که در مفهوم گروههای ملی و طبقه بندی و اساس بندی آنها امروزه فاکتور نژاد ...
>>>

حاجی فیروز نماد برده داری و گدایی! در مقابل سایاچی ها و تکم چی ها کی بی منت آمدن بهار و خوشی را وعده میدهن

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن



میدان تاریخی ایالت اورمیه امسال (91)دو مهمان ناخوانده و گدا دارد که متاسفانه سازمان زیباسازی شهرداری اورمیه آنها را در مقابل ساختمان مرکزی شهرداری قرار داده است تا با فرا رسیدن سال نو بار دیگر یادآور نظام برده داری در دوره هخامنشی و ساسانی باشد. شاید هم نمادی از اندراحوالات شهرداری اورمیه و کسب عوارض سالیانه در ایام آخر سال!

حاجی فیروزها چنان به مردم خیره شده و دست گدایی دراز کرده اند که دل هر انسانی را به درد می آورد، در روزهای پایانی سال که تکم چی ها با چهره خندان پیام آور شادی و عید هستند حاجی فیروزها روسیاهی را به ارمغان آورده و نظام برده داری را یادآور می شوند.

حرفهای حاجی فیروزها خود گویای این مهم است:

«ارباب» خودم سامبولی بلیکم

ارباب خودم سر تو بالا کن

ارباب خودم بز بز قندی

ارباب خودم چرا نمی خندی؟

حاجی فیروزم

سالی یه روزم ....

صحبت تنها و تنها از ارباب و مالکی است که حاجی فیروز به عنوان یک دلقک در مقابل او خود شیرینی می کند تا شاید پولی گرفته باشد. در مقابل حاجی فیروز، سایاچی ها و تکم چی آذربایجانی ها و بابا نوئل مسیحی ها بدون آنکه صحبتی از ارباب و رعیت داشته باشند آمدن بهار و سال نو را مژده داده و هدیه می بخشند.
http://tabrizemodern.persiangig.com/7sin/IMG_6507.JPG


نمونه ای از سروده های سایاچی ها و تکم چی ها:

«سایا گلدی، گوردوزمی؟
سلا مینی، آلدیزمی ؟

سایا آمده او را دیدید؟ جواب سلام او را دادید؟

«بو سایا یاخچی سایا
هم چشمه ‌یه، هم چایا
هم اولدوزا، هم آیا
هم یوخسولا هم وارا»
ترجمه: (این سایا، سایای خوبی بشود هم برای چشمه هم برای رود هم برای ستاره و هم برای ماه
هم برای فقیر و هم برای غنی)
http://zarinkhabar.ir/uploads/thumbnails/thum-ab76d06637b5bcb966b-ff_135388.jpg
بلی، هم یوخسولا هم وارا، یعنی هم برای فقیر و هم برای غنی. سایاچی ها متعلق به همه مردم است. بدون آنکه کوچکترین تفکرات نژاد پرستی داشته باشند که حاجی فیروز نماد بارز آن است نکته ای که حمید دهباشی استاد دانشگاه کلمبیا هم آشکارا به آن اشاره کرده و رسم حاجی فیروز را شرم آور و یادآور دوران سیاه برده داری می داند، وی خواستار انجام ندادن این مراسم در جشن نوروز شده‌است. وی می‌گوید: "ایرانیان جشن نوروز را در خیابان پنجم نیویورک رنگارنگ جشن می‌گیرند، بدون توجه به دهشت آمریکاییان آفریقایی تباری که نمی‌توانند باور کنند که در این عصر و زمان هنوز افرادی به صورت ناخودآگاه چنین اعمال نژادپرستانه‌ای انجام می‌دهند.

و امروز در شهرمان اورمیه نیز شهرداری اورمیه بالاخص سازمان زیباسازی این عمل زشت را دانسته یا ندانسته تکرار می کند و بر عمل خود اصرار می ورزد.

  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ]