نقدی هرچند دیر بر سخنرانی علی اکبر رائفی پور در رابطه با نژاد آذربایجانیان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://s3.picofile.com/file/7388706127/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%81%DB%8C_%D9%BE%D9%88%D8%B1.jpg

نقدی هرچند دیر بر سخنرانی علی اکبر رائفی پور در رابطه با نژاد آذربایجانیان
دورنا نیوز – سرویس سیاسی و اجتماعی:علی اکبر رائفی پور که در طول چند سال اخیر با سخنرانی ها و نظریه پردازی های خویش در محافل مختلف در رابطه با شیطان پرستی ،فراماسونری،صهیونیزم و مواردی از این قبیل به یکی از چهره ی های شناخته شده در میان صاحب نظران و علاقه مندان به این مبحث مبدل گشته و از خود به عنوان آنتی صهیونیزم یاد میکند،در یکی از سخنرانی های خویش در سال ۱۳۹۰ و ظاهرا در رابطه با فراماسونری و عقاید ماسون ها ،ابتدا با تشریح علامت دست شیطان یا بز شاخدار (هورن هند کورناتوئه) و توصیف ساختار فیزیکی آن،بنا به شباهت ظاهری این علامت به علامت بُزقورد(گرگ خاکستری)که از هزاران سال قبل به عنوان نشانه ی عمومی ترکان اغوز مورد استفاده قرار گرفته و قدمتی بس دیرین تر از بز شاخدار شیطان پرستان و ماسون ها دارد،این نکته را یاد آور میشود که نباید در مناطق ترک نشینی همچون؛آذربایجان ایران،جمهوری آذربایجان و ترکیه کسی را که از علامت بزقورد استفاده میکند به شیطان پرستان ربط داده و وی را یک ماسون دانست.تا این قسمت از سخنرانی ایشان تمامی مطالب و نکات ذکر شده کاملا صحیح میباشد.اما اصل موضوع از آن جایی شروع میشود که جناب استاد رائفی پور که گویا هدف اصلی سخنرانیشان نه مبارزه با فراماسونری،بلکه مبارزه با هویت ترکان آذربایجانی و دامن زدن به تفکرات و ادعاهای جریانات پان آریائیسم در رابطه با هویت ترکان آذربایجانی و مربوط ساختن آنان به نژاد ساختگی آذری میباشد،با ذکر این مطلب که ماسون ها این علامت را میان ترک ها رواج داده و آن را به عنوان نشانه ی ترک ها قرار داده اند،عملا پرده از معلومات ناقص و مغرضانه ی خویش برداشته و علامتی را که ...
>>>

در مورد ارتباط زبان سومری با سایر زبان ها

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


2 نظریه وجود دارد
1 زبان سومری کاملا ایزوله است و ارتباطی با سایر زبان های فعلی رایج ندارد!
2 زبان سومری با زبان های التصاقی و آلتایی ارتباط داشته و در واقع زبان قدیمی سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها همگی از توعی آلتایی التصاقی بوده است

از این رو به انها پروتورک میگویند

سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال-التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریا یی هایی که بعدا(600 تا 900 ق.م.) به این سرزمین سرازیر شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی(عربی و عبری امروزه) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ.اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.

ژ.اوپر(1825- 1905 .م.) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل( 1854-1936) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای ...

>>>

*واژه "قارغی" چیست؟ (پیشنهادی)*

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن
http://upload.iranvij.ir/images_aban91/06112310278990382067.jpg
بعضی اداب وابسته به شرایط محیطی به وجود می ایند
مثلااقوامی که در جنگل زندگی میکردند به سبب زیاد بودن صداها کلمات زیادی به وجود می اوردند
از این رو اداب چیله گئجه سی (یلدا )نیز مربوط به فرهنگ اذربایجان چون از سرمای محیط وسختی ها حاصل شده می باشد
"قارغی" یعنی پیکان و یا نوکِ تیر. اینجاست که مجبور هستیم به "چیلله" ها (چله)های زمستان رجوع کنیم و توجه داشته باشیم که "چیلله" یعنی کشیدگی نهایی کمان و در اینجا یعنی کشیدگی نهایی کمان سرما. پس تیر یا پیکانی که از کمان "قاری" در می آید باید که نامش "قارغی" باشد. جالب اینکه "قارغیماق" (نفرین کردن) و "قارغیش" به معنای "نفرین" است کاری که "قاری"ـها مرتب انجام می دهند.
حالا فعل "قارغیماق" (نفرین کردن) را با "قارغی" (پیکان) مقابله کنید تا سیستم مند بودن مجموعه تفکر اسطوره ای خود را بیشتر نشان دهد.
نقطه ی مقابل "قارغیش" (نفرین) قار یعنی برف لذا برف و سرما ان قدر در زندگی مردم تاثیر داشته که وقتی کسی را نفرین میکردند برایش طلب برف وسرما میکردند
مفهوم "آلقیش" (تحسین و دعا) نیز برعکس به معنی گرفتن برف یا طلب گرفتن برف و سرما می باشد . قرار دارد.
حالا می توان دقت داشت که ارتباط "قارپیز" صرفا با "قار" (برف) نیست بلکه ارتباط با مجموعه ای دارد که یک مجموعه ی اسطوره ای است و واژگان مرتبطه پیوستگی سیستماتیک دارند. حتی نام این فصل "قیش" (زمستان)، الهه های آن "قاری"، اسلحه های آن "قار" (برف)، "قارغی" (تیر)، "قارغیش" (نفرین)، "قادا" (بلای نحس) در نتیجه "قیرغین" (کشتار). . . و دست آخر چیزی که بر این نحوست، شگون و یمنِ خوش می آورد یعنی "قارپیز" (هندوانه)

پان ایرانیست های نژادپرست به بهانه 21 آذر به نفرت پراکنی بر علیه آذربایجان پرداختند

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


21 آذر روزی بسیار مهم در تاریخ آذربایجان جنوبی است. از یک سو در این روز ملتمان به رهبری پیشه وری فقید توانست حکومت ملی خود را با اراده خویش برپا کند و از سوی دیگر رژیم پهلوی با نسل کشی آشکار بر علیه ملت تورک آذربایجان جنوبی بر جهانیان ثابت کرد که فاشیست های فارس از چه پتانسیل بالایی برای ارتکاب انواع جنایات بر علیه بشریت برخوردارند. این روز همواره از سوی فعالین مدنی آذربایجان جنوبی به انحاء مختلف گرامی داشته می شود. در عین حال پان ایرانیست های نژادپرست نیز در پرتو سیاست های شوونیستی رژیم اسلامی، با اخذ مجوزهای لازم به برگزاری جلسات مختلف در رابطه با 21 آذر اقدام کرده و با استفاده از این فرصت اقدام به نفرت پراکنی بر علیه آذربایجان می کنند. طی روزهای گذشته برخی از نژادپرستان معروف طی برگزاری سمیناری با عنوان "تحولات ایران و آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم" در تهران گرد هم آمده و نژادپرستی خود را در قالب ارائه مقالاتی به اصطلاح علمی به اثبات رساندند!

تشکیل حکومت ملی آذربایجان که خواست به حق ملتمان بود، اگرچه با اردوکشی ارتش پهلوی و جنایات فراوان بر علیه ملت مظلوممان یک سال بیشتر به طول نیانجامید، اما همواره همچون شمعی فروزان نشان دهنده راه استقلال کامل وطنمان از یوغ استعمار فارس شده است. این امر باعث گردیده تا هم حاکمیت های پهلوی و اسلامی و هم پان ایرانیست های معروف --->

قشقایی

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

قشقایی یکی از ایل های بزرگ ترک ایران است و از ایل های بزرگ ایران از لحاظ جمعیت به شمار می‌رود. زبان قشقایی ها ترکی قشقایی است. زبان قشقایی ارتباط نزدیکی با زبان ترکی آذربایجانی دارد، و برخی زبانشناسان قشقایی را گویشی از آن زبان د...ر نظر می‌گیرند. قشقایی‌ها مسلمان و شیعه جعفری هستند.
مرکز اصلی این ایل استان فارس است.اما به دلیل وسعت اراضی وقلمرو در دیگر استان‌ها نیز ساکن هستند از جمله: کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال بختیاری( جونقان- بلداجی، بروجن، سامان، شهرکیان، طاقانک)، خوزستان(هفتکل)و اصفهان(قسمتهایی ازسمیرم، شهرضا، دهاقان ، فریدن ، بخش های مختلف شهرستان لنجان در زرین شهر(ریز) مرکز شهرستان ، بیستگان ، باباشیخعلی و چم ها ) (استان قم و مرکز ) (استان خراسان ) بوشهر ( دشتستان و دشتی )قشقایی‌ها در دوره‌های مختلف به‌تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده‌اند. عشایر ترک‌زبان در سراسر ایران پراکنده‌اند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، تیموریان و صفویه شدت یافته‌است. جمعیت ایل قشقائی نیم میلیون (تخمین سال ۱۹۸۶) بوده و در حال حاضر بیش از 2000000 نفر تخمین زده می‌شود.

ریشه نام
فارس‌نامه ناصری قشقائی‌ها را از طایفة خلج ترک می‌داند که از روم شرقی به عراق عجم گریخته‌اند و می‌نویسد که به همین جهت آنها را «قاچ قائی » یعنی فراری نامیده اند و واژة قاچقائی رفته رفته به صورت قشقائی در آمده است. برخی نیز مانند «بارتلد» نام قشقائی را از کلمه «قشقا» به معنی اسب سفید پیشانی گرفته اند.

کوچ قشقایی‌ها
قشقائی‌ها سه تا چهار ماه از سال را کوچ می‌کنند و بقیه سال را در ییلاق و قشلاق می‌گذرانند. عده از قشقایی‌ها نیز


فردوسی در نظر شاعران ما

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


مولانا همتی انگورانی را جزء 10 شاعر برتر جهان تشیع میدانند که متاسفانه در زادگاه خودش ناشناخته است!
در ترکیه 19 قدمگاه به نام اوست!
از او دو جلد دیوان ، که 90 درصد اشعارش به ترکی است و بقیه به عربی و فارسی ، حدود 8000 بیست شعر باقی مانده است.
سنگ قبر او دزدیده شد و بعد از کلی مکافات در سازمانهای مختلف هنوز هم مقبره ای درخور او وجود ندارد

او نژادپرستی فردوسی را خطاب قرار داده و خود را نصیحت میکند که مبادا مانند فردوسی گرفتار تعصب شوی

آزربایجان به قدری شخصیت بزرگ دارد که واقعا جایی برای یک نژادپرست که به ترک و عرب و بلوچ و زن و ... تاخته است جایی وجود ندارد.

خشم ارامنه افراطی از حکم دادگاه حقوق بشر اروپا

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


این حکم آب سردی بود که در استانه صدمین سالگرد ادعاهای دروغین ارامنه بر روی آتش تبلیغاتی آنان ریخته شد.


دادگاه حقوق بشر اروپا، دوغو پرینچک، رهبر حزب کارگر ترکیه را در شکایتش علیه اقدامات قضایی دولت سوییس، محق دانست و وی را از حکم دادگاه لوزان، به دلیل انکار نسل کشی کذایی ارامنه تبرئه کرد.
به این ترتیب این دادگاه عالی اروپایی، حکم دادگاه لوزان سوییس، در مورد اقای پرینچک را که در سال ۲۰۰۵ در این کشور علیه نامگذاری وقایع سال ۱۹۱۵ بعنوان نسل کشی سخن گفته و بعلت استفاده از عبارت ” دروغ بین المللی ” و به دلیل ” نژادپرستی و در پیش گرفتن رفتارهای تبعیض آمیز” مجرم شناخته شده بود را نقض کرده و مردود دانسته است.
خبرگزاری صدای آلمان به دنبال صدور حکم دادگاه حقوق بشر اروپا در خصوص شکایت اقای دوغو پرینچک نوشته است: ” این دادگاه اعلام کرده که حق آزادی بیان اقای پرینچک نقض شده است.”
این خبرگزاری در ادامه تصریح کرده است:” دادگاه حقوق بشر اروپا ضمن محق دانستن بخش بزرگی ازتزهای طرح شده از سوی دوغو پرینچک و دولت ترکیه ...
--->

شاملو: تمام تاریخ‌ الان ایران که از ایران باستان برگرفته شده ساختگى‌ است‌ و فریب‌ و دروغ‌ شاخ‌دار است‌

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

شاملو: داریوش ‌ در سنگ‌نبشته‌ى‌ کذایى‌ خود نوشته؛ گئوماتا را زنجیرکرده‌ پیش‌ من‌ آوردند. من‌ به‌ دست‌ خویش‌ گوش‌ها و بینى‌ او را بریدم‌ وچشمانش‌ را از کاسه‌ برآوردم‌. او را همچنان‌ در غل‌ و زنجیر در دربار من‌ برپا نگهداشتند و؛مردم‌ سلحشور همگى‌ او را دیدند. پس‌ از آن‌ فرمان‌ دادم‌ تا او را در اکباتانه‌ بر نیزه‌ نشاندند.نیز مردانى‌ را که‌ هواخواه‌ او بودند در اکباتانه‌ در درون‌ دژ بر دار آویختم‌.»

شاملو: چیزى‌ که‌ فردوسى ‌ از شما قایم‌ کرده‌ و درجاى‌ خود صدایش‌ را بالا نیاورده‌ انقلاب‌ طبقاتى‌ او بوده‌؛ ثانیاً با کمال‌ حیرت‌ درمى‌یابید آهنگر قهرمان‌ دوره‌ى‌ ضحاک ‌ جاهلى‌ بى‌سروپا و خائن‌ به‌ منافع‌ طبقات‌ محروم‌ از آب‌ درآمده‌!

شاملو: حکومت‌ ضحاک ‌ ِ افسانه‌اى‌ یا بردیاى‌ تاریخى‌ را ما به‌ غلط‌، به‌ اشتباه‌، مظهرى‌ از حاکمیت‌ استبدادى‌ و خودکامگى‌ و ظلم‌ و جور و بى‌داد فردى‌ تلقى‌ کرده‌ایم‌. به‌عبارت‌ دیگر شاید تنها شخصیت‌ باستانى‌ خود را که‌ کارنامه‌اش‌ به‌ شهادت‌ کتیبه‌ى‌ بیستون‌ و حتا مدارکى‌ که‌ از خود شاهنامه ‌ استخراج‌ مى‌توان‌؛ کرد، سرشار از اقدامات‌ انقلابى‌ توده‌یى‌ است‌ بر اثر تبلیغات‌ سویى‌ که‌ فردوسى‌ براساس‌ منافع‌ طبقاتى‌ و معتقدات‌ شخصى‌ خود براى‌ کرده‌ به‌ بدترین‌ وجهى‌ لجن‌مال‌ مى‌کنیم‌ و آن‌گاه‌ کاوه‌ را مظهر انقلاب‌ توده‌اى‌ به‌حساب‌ مى‌آوریم‌ در حالى‌ که‌ کاوه ‌ در تحلیل‌ نهایى‌ عنصرى‌ ضدمردمى‌ است‌.

شاملو: بلندگوهاى‌ رژیم‌ سابق‌ از شاهنامه ‌ به‌ عنوان‌ حماسه‌ى‌ ملى‌ ایران‌ نام‌ مى‌برد، حال‌آن‌که‌ در آن‌ از ملت‌ ایران‌ خبرى‌ ... --->

آزربایجان جنوبی ۲استان آزربایجان شرقی‌ و غربی نیست

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن

پس از سال ۱۹۲۵ و لغو کشور ممالک محروسه قاجار و تشکیل دولت ایران توسط رضاخان پهلوی آزربایجان به زور سرنیزه به کشور شاهنشاهی ایران الحاق گردید. نام دولت ایران برای اولین بار در سال ۱۹۳۶ توسط به اصطلاح مجلس ملی رضاخان تصویب شد. آزربایجان جنوبی ۲۸۰- ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد. پس از تشکیل رژیم سئونیستی رضاخان در ایران و تدوین قانون اساسی جدید و تصویب آن در مجلس فرمایشی، ملت آزربایجان از کمترین حقوق انسانی و ملی‌اش محروم گردید. پس از الحاق آزربایجان جنوبی، رژیم به تقسیم اراضی آزربایجان وپیش کشی آن به ایالات دیگر پرداخت. آزربایجان جنوبی تدریجا به استان‌های آزربایجان غربی، شرقی، زنجان، همدان، تقسیم گردید. قزوین و ساوه از آزربایجان جدا گردید. نامهای تورکی شهرها و روستاها حتی اسامی کوه‌ها و رودخانه‌ها به فارسی تغییر یافت و سخن گفتن به زبان تورکی در مدارس و شهرها ممنوع گردید. تحقیر و استثمار ملت آزربایجان شروع گردید. سیاست آسیمیلاسیون رژیم شاهنشاهی موجب شد که مردم آزربایجان پس از انقلاب‌های مشروطه و خیابانی به قیامهای ملی در سال ۱۹۴۵ و ۱۹۷۹ بپردازند. در هر دو مورد آزربایجان موفق به تشکیل حکومت ملی گردید ولی حکومت‌های فوق با کمک نیروهای خارجی توسط رژیم سرنگون گردید. رژیم شاه پس از مغلوبیت حکومت ملی آزربایجان در سال ۱۹۴۶ به نسل کشی آزربایجانیها پرداخت. در عرض چند روز بیش از ۵۰ هزار نفر اعدام گردید و بیش از ۲۰۰ هزار نفر از آزادیخواهان به مناطق کویری مرکز ایران تبعید گردیدند و یا زندانی شدند.
اما اکنون نیز بعد از گذشت چندین سال از انقلاب باز هم ملت غیور آزربایجان از حقوق اولیه خود محروم هستند !!!!!!
چرا؟؟؟؟؟به چه دلیل؟؟؟؟؟
انقلاب و جنگ رو تورک ها بردند اما به سیاست باختند !!!!!!

قایناق: http://www.cloob.com/c/turk_olkasi/115154071

معرفی مفاخر زنجان(آزربایجان) بوکسور زنجانی تیم بوکس رئال مادرید و تیم ملی آزربایجان

یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)

+0 به‌یه‌ن - پسندیدن


فرشید رسمتی:
من همه چیزم را مدیون ازربایجان هستم آنها بوکس مرا ساختند و از من حمایت کردند تا به اینجا برسم

فرشید رستمی سال 1364 در زنجان و در خانواده ای ورزشی به دنیا آمد پدر او مربی بوکس و برادرش قهرمان شنا بود. فرشید ابتدا با رشته ژیمیناستیک شروع به کار کرد و از همان سالهای اول موفق به کسب عناوین قهرمانی شد او بعدها به بوکس روی آورد و در اوایل به دلیل نبود مسابقات بوکس در رده نوجوانان مجبور شد با ورزش های رزمی و آزاد رینگی کار را شروع کند. او در مسابقات قهرمانی رینگی آزاد در آسیا در پاکستان مدال طلا را بدست آورد و ستاره مسابقات شد. فرشید در دوره جوانی برای اولین بار توانست ...
.
.
.
آردینی اوخو(برو به ادامه)

  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ][ 4 ][ 5 ][ 6 ][ .. ][ 12 ]