زبان تركی و موقعیت گذشته و كنونی آن در ایران (حسن راشدی) + لینك دانلود
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنلینك دانلود:
http://kitablar.org/details.php?book_id=584
كلمات كلیدی و مهم زبان تركی(اؤلچولر(Ölçülər)-اندازه گیری)
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدناؤلچولر ( اندازه گیری ها )
اؤلچولر( OlÇülər ): اندازه گیری ها
اوزونلوق، بوی {uzunluq-boy} : طول -دراز
ائن ( En ) = عرض
حوندورلوك ( hündürlük ) = ارتفاع
آرا ( Ara ) = مسافت، فاصله
یاریم باتمان ( Yarim batman) = نیم من
بئش آغاج ( beş ağac ) = سی كیلومتر (هر آغاج 6 كیلومتر)
بیر گیروانكا (Bir girvanka ) =یك لیتر
كسیر(Kəsir ) = كسر
بیر چره ك ( Bir çərək ) = یك چهارم
اون آردیم (On ardim ) = ده قدم
بیر قاریش ( Bir qariş ) = یك وجب
بیر چووال ( Bir çuval ) = یك گونی
ایكی تلیس ( ki təlis ) = دو گونی
بیر آووجئ ( Bir avuc ) = یك مشت
بیر اتك ( Bir ətək ) = یك دامن
دونیالارجا ( Dünyalarca ) = به اندازه دنیا
آردینی اوخویون
...
معادل تركی طلا آلتین می باشد و نه قیزیل
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنمعادل تركی طلا آلتین می باشد و نه قیزیل. قیزیل در زبان تركی نام رنگ می باشد مانند: ساری، قیرمیز، یاشیل و ... . البته قیزیل فقط بر یك رنگ خاص اطلاق نمی شود بلكه بر طیفی از رنگ ها مانند نارنجی، صورتی، قرمز و قهوه ای شامل می شود. برای ملموس شدن و درك موضوع به این چند مثال و ترجمه ی فارسی آن توجه كنید: قیزیل داغلار( كوه های قهوه ای رنگ )، قیزیل گول ( گل محمدی كه رنگ صورتی دارد)، قیزیل باش ( سر قرمز یا كلاه قرمز، اصطلاحی كه به صفویان به دلیل پوشیدن كلاه سرخ داده شده بود)، قیزیل قویون( در اصل نژاد گوسفند افشار كه پشمی به رنگ قهوه ای متمایل به سرخ و با مایه های از رنگ سیاه دارد)، قیزیل تورپاق( خاك قهوه ای آمیخته با سرخ) و ... . ممكن است این سئوال برای ما پیش بیاید كه چرا ترك ها تمام این رنگ ها را سرخ نامیده اند در حالیكه در خود زبان تركی برای هر یك از این رنگ ها نام اختصاصی وجود دارد . در جواب باید گفت، قیزیل از مصدر قیزماق ساخته شده است و این مصدر معانی گوناگون و در عین حال مرتبط با هم دارد: ۱- گرم یا داغ شدن۲- عصبانی شدن۳- غلیان شهوت و ... . تقریبا تمامی این معانی با رنگ قرمز ارتباط دارند: انسان وقتی عصبانی می شود چهره اش صورتی مایل به سرخ می گردد و یا اشیا در اثر حرارت رنگ قرمز به خود می گیرند و اصطلاحا سرخ می شوند و ... . لازم به توضیح نیست كه رنگ های نارنجی، صورتی، قرمز و قهوه ای تفاوتشان یا در میزان قرمز بودنشان است و یا در رنگ متفاوتی كه با رنگ قرمز آمیخته می شود. طلا نیز چون به رنگ زرد مایل به سرخ می باشد ترك ها در توصیف رنگ این فلز از واژه ی قیزیل استفاده می كنند و كلمه ی قیزیل نه به عنوان نام این فلز بلكه به رنگ این فلز اطلاق می شود.در زبان تركی به طلا آلتین گفته می شود كه اخیرا این كلمه از زبان محاوره و عامیانه رخت بربسته و رنگ این فلز به جای نام اصلی فلز در میان مردم آذربایجان متداول شده است. البته در ادبیات سنتی و كلاسیك آذربایجانی واژه ی آلتین به وفور به كار رفته و همچنین در نام برخی از مكان ها نیز هنوز خود را حفظ نموده است برای مثال در نام روستای آلتون كوش( قصر طلایی). در لهجه تركی مردم طارم چون مصوت /ای/ زمخت(قالین /ای/) وجود ندارد مصوت /او/ را جایگزین /ای/ نموده اند.
نقد و بررسی خط و زبان فارسی، چرا باید پارسی را پاس بداریم؟
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدننویسنده :روح الله فرمانفرمائیان
تغییر خط و زبان رسمی كشور امكان پذیر است و برای نمونه تاجیكستان اول تاجیكی (نه فارسی) مینوشتن و میخواندن حكومت كه كمونیستی شد یادگیری خط و زبان روسی اجباری شد و نسل بعدی كاملا مسلط به روسی بودن و تاجیكی (نه فارسی) فراموش شد؛ اتحاد جماهیر شوروی كه سقوط كرد تاجیكستان هم انقلاب فرهنگی-ادبی شد و باز هم به جامعه شوك دادن!
این بار بجای خط روسی، فارسی را با الفبای سیریلیك نوشتن و به زبان تاجیكی نوین سخن گفتن كه از زبان روسی و ازبكی و تاجیكی تشكیل شده است.
اول بدانید فارسی همان عربی پیشرفته است و هیچ ربطه به خط پهلوی ندارد:
زبان و خط فارسی (عربی پیشرفته) برای عرب است یا عجم؟
خط و زبان فارسی كهنه ناكارآمد و مرده است
با زبان و خط فارسی نمیتوان در اقتصاد، هنر، علم و سیاست پیشرفت كرد.
فارسی یا پارسی زبان ضعیف و سختی است ولی ملی گرایان شوونیست همچنان لجاجت و پافشاری میكنن كه اگر كلمات عربی را پالایش كنیم فارسی زبان راحت و شیرینی است در ادامه برای شما روشن میشود پارسی شكر نیست بلكه تلخِ تلخ است.
پس از ورود اسلام به ایران الفبای عربی برای نوشتن خط فارسی
.
.
.
تغییر خط و زبان رسمی كشور امكان پذیر است و برای نمونه تاجیكستان اول تاجیكی (نه فارسی) مینوشتن و میخواندن حكومت كه كمونیستی شد یادگیری خط و زبان روسی اجباری شد و نسل بعدی كاملا مسلط به روسی بودن و تاجیكی (نه فارسی) فراموش شد؛ اتحاد جماهیر شوروی كه سقوط كرد تاجیكستان هم انقلاب فرهنگی-ادبی شد و باز هم به جامعه شوك دادن!
این بار بجای خط روسی، فارسی را با الفبای سیریلیك نوشتن و به زبان تاجیكی نوین سخن گفتن كه از زبان روسی و ازبكی و تاجیكی تشكیل شده است.
اول بدانید فارسی همان عربی پیشرفته است و هیچ ربطه به خط پهلوی ندارد:
زبان و خط فارسی (عربی پیشرفته) برای عرب است یا عجم؟
خط و زبان فارسی كهنه ناكارآمد و مرده است
با زبان و خط فارسی نمیتوان در اقتصاد، هنر، علم و سیاست پیشرفت كرد.
فارسی یا پارسی زبان ضعیف و سختی است ولی ملی گرایان شوونیست همچنان لجاجت و پافشاری میكنن كه اگر كلمات عربی را پالایش كنیم فارسی زبان راحت و شیرینی است در ادامه برای شما روشن میشود پارسی شكر نیست بلكه تلخِ تلخ است.
پس از ورود اسلام به ایران الفبای عربی برای نوشتن خط فارسی
.
.
.
ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﻭ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ﺍﺯ ﻧﻈﺮِ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﯼ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﺍﻟﺘﺼﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ . ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻟﺘﺼﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﭘﺲﻭﻧﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻦ ﻓﻌﻞ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻭﺍﮊﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﻭﺩﻥ ﭘﺴﻮﻧﺪﻫﺎ ﺣﺎﻟﺖﻫﺎﯼ ﻓﻌﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﻣﺜﺎﻝ : ﮔﻞ ( ﺑﯿﺎ ) ﮔﻞﺩﯼ ( ﺁﻣﺪ ) ، ﮔﻞﺩﯼﻟﺮ ( ﺁﻣﺪﻧﺪ ) .
ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻓﻌﻞ ﻭ ﻣﺼﺪﺭ ﺍﺯ ﺍﺳﻢ ﻭ ﺻﻔﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ . ﻣﺜﺎﻝ : ﻗﻮﻻﺥ ( ﮔﻮﺵ ) ، ﻗﻮﻻﺥﻻﻣﺎﺥ ( ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﮔﻮﺵِ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿﻪ ) ؛ ﺍﻝ ( ﺩﺳﺖ ) ، ﺍﻝﻟﻪﻣﮏ ( ﻭﺭﺯ ﺩﺍﺩﻥ ) ؛ ﺳﻮ ( ﺁﺏ ) ، ﺳﻮﻻﻣﺎﻕ ( ﺁﺏ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ ) ؛ ﮔﺆﺯﻝ ( ﺯﯾﺒﺎ [ ﺻﻔﺖ ([ ، ﮔﺆﺯﻝﻟﻤﻪﮎ ( ﺑﻪﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺳﺘﻮﺩﻥ ) ، ﯾﺌﯿﯿﻦ ( ﺗﻨﺪ [ ﺻﻔﺖ ([ ﯾﺌﯿﯿﻦﻟﻤﮏ ( ﺷﺘﺎﺏ ﮔﺮﻓﺘﻦ ) ؛ ﮔﺆﺯ ( ﭼﺸﻢ ) ، ﮔﺆﺯﻟﻮﮎ ( ﻋﯿﻨﮏ ) ، ﮔﺆﺯﻟﻮﮎﭼﻮ ( ﻋﯿﻨﮏﺳﺎﺯ ﯾﺎ ﻋﯿﻨﮏﻓﺮﻭﺵ ) ، ﮔﺆﺯﻟﻮﮎﭼﻮﻟﻮﮎ ( ﻋﯿﻨﮏﺳﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﻋﯿﻨﮏﻓﺮﻭﺷﯽ ) . ﺍﯾﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﺯﺑﺎﻥﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺎﺩﻩٔ ﺭﻭﯼﺩﺍﺩﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﯿﻦ ﺷﻤﺎﺭ ﻓﻌﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺗﺮﮐﯽ ﻭ ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻧﯽ ﻏﯿﺮﻗﺎﺑﻞ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ .
آردی وار ...
ریشه نام اورمیه
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنشهر اورمیه در زمان هوررى ها و اورارتوها از جمله استحكامات مهم آذربایجان شمرده مى شد كه نامش در كتیبه هاى اورارتویى و آشورى به كرّات دیده مى شود.
در این سنگ نوشته ها نام اورمیه به شكل اورمئت و اورمیاتى Urumiate / Urmet دیده مى شود. پادشاهان آشور هر از چندگاهى به علت سرسبزى و تاراج ثروت منطقه اورمیه و غرب آذربایجان به این منطقه قشون كشى مى كردند مثلاً سلمنصر سوم شاه آشور( 24 - 859 ق.م) از جنگى سخن رانده كه در ساحل دریاچه اورمیه انجام داده است. ساحل نشینان كه از پیشروى ارتش خونریز و ویرانگر آشور متوحش شده بودند با قایق هاى الوارى به داخل دریاچه مى گریزند و سلمنصر سوم با بحریه اى مركب از قایق هاى الوارى مجهز به بادبانهاى پوستى به تعقیب آنها مى پردازد و آب دریاچه را با خون فراریان گلگون مى سازد. در كتیبه هاى اورارتویى به منطقه ى غرب دریاچه اورمیه « قیلزان » گفته مى شد نه « گیلزان» . اورمیه در دوران تاریخى بعد از اورارتوها از جمله حكومت مستقل آذربایجان ( دوران پس از حمله اسكندر تا دوران اشكانیان) از اهمیت فروانى برخوردار بوده و به سبب قرار گرفتن در سر راه روم - شیز (تكاب / تخت سلیمان) بارها مورد تاخت و تاز قشون روم قرار گرفته و حتى یكبار به آتش كشیده شده بود.
جالب اینكه وجه تسمیه كلمه ى «اورمیه» كه مورد مناقشه پاره اى قرار گرفته كلمه ایست تركى با منشأیى سومرى. « اور » در زبان سومریان پروتورك (تركان باستان) به معناى شهر و آبادى و محل اسكان مى باشد. این كلمه در تركستان شرقى تحت تصرف چین در شهر اورومچى و دهها شهر و قلعه ى باستانى نیز به یادگار مانده است. پایتخت سومرى ها نیز «اور» نامیده مى شد. جزء دوم كلمه یعنى « میه یا میا » همان میت ها یا میتانى هاى مى باشد كه شاخه اى از تركان باستان هوررى مى باشند.
(كتابهای سوزانیده شده آذربایجانی ها در تاریخ 26 آذر ماه 1325) و واكنش صمد وورغون
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنجلاد كتابهایی كه تل تل میسوزانی
شهرت هزار كمال و آرزوی هزار دل است.
ما از این دنیا كوچ میكنیم و آنها یادگار میمانند
در هر ورقش چه احساسهای انسانی نقش بسته است
شهرت هزار كمال و آرزوی هزار دل است
كتابهایی كه میسوزانی شعله میكشند، درست نگاه كن!
شعله ها تاریكی را روشن میسازد
ارواح نجیب شعرا از قبرها برمیخیزند
و به ملت قهرمانی كه عشق بزرگی دارد آفرین میگویند
شعله ها تاریكی را روشن میسازد
جلاد بایاتیها و قوشماها در زبان من است
بگو دل سنگت آنها را هیچ احساس كرد؟
در پرده هر گرایلی دل هزار مادر نهفته است
هر شكسته ام فرزند آرزوی مقدسی است
بگو دل سنگت آنها را هیچ احساس كرد؟
بگو ببینم تو به زبان شعر من با حقارت مینگری؟
غزل فضولی شهرت شرق پیر است
آیا تو به ایل و ملت من ترك خر میگویی؟
زیبای آزربایجان به داهیها شیر داده است
غزل فضولی شهرت شرق پیر است
جلاد آرزوها اگر بسوزند و آتش شوند خاكستر نمیشوند
مادر طبیعت انسان را بنده نزاده است
دنیای هر دلی در آرزوی سعادتی است
داستان هر آزادی را با خونها نوشته اند
مادر طبیعت انسان را بنده نزاده است.
تاریكی زشت رو از روز ازل دشمن من است
هر خاكی عشقی و هر ملتی نامی دارد
شهرت خودم را با تمام كاینات عوض نمیكنم
منم فرزند آفتاب پوش دیار آتش ها
هر خاكی عشقی مخصوص خود و هر ملتی نامی دارد
آن چوبه های دار چیست، بگو چه كسانی را به آنها میآویزند؟
صدای حق وطنم را بازیچه پنداشته ای؟
بایست، آگاه باش، در هر دلی شیر آگاهی است
كه پنجه توانایش گلویت را خواهد فشرد
ندای حق وطنم را بازیچه میپنداری؟
جلاد بگو ببینم تو نسل فدائیان را بر میاندازی؟
خونی كه مانند گرگ میخوری خون صاف ملت من است
زمان میرسد، صدای پایش را میشنوم
روح قیام شهیدان گلویت را خواهد فشرد
خونی كه مانند گرگ میخوری خون صاف ملت من است
تاریخ را ورق بزن و از من شرم كن
مادرم تومریس مگر سر كیخسرو را نبرید؟
تاج گل كوراوغلو و ستارخان بر سر من است
مقایسه برخی از لغات سومری با توركی و انگلیسی ( با معنای فارسی كلمات)در2جدول
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدندوستان با نگاهی به این جداول خودتان هم به این نتیجه خواهیدرسید كه زبانهای توركی باستان وسومری(كنگری) ازیك نوع گونه زبانی بوده اند،هردو هم كه از نوع زبانهای التصاقی(پسوندی)بوده اند كه این موضوع را كسی نمیتواند رویش حرفی بزند!
در اینجا تعدادی از لغات در زبان سومری را آورده ایم و شباهتهای فوق العاده نزدیكش را با توركی امروزی و البته برای دیدن لغات بیشتر میتوانید به لینكهای زیر جداول هم مراجعه كنید.
سومر دیلی و اونون تورك دیلینه یاخین اوخشارلیغی= زبان سومریان باستان همان زبان توركی تغییریافته امروزیست.....
هرشخصی میخواهد نظری بدهد لطفا زبان توركی را به خوبی بلدباشددرغیراینصورت لطفا نظری درج نكنید:
******************************************************
برای مطالعه بیشتربه این لینكهامراجعه بفرمایید:
دراین لینكها تمام كلمات سومری(كنگری)با توركی مقایسه شده هست:
http://www.compmore.net/~tntr/sumer_turk1of5.html
http://www.compmore.net/~tntr/sumer_turk2of5.html
http://www.compmore.net/~tntr/sumer_turk3of5.html
http://www.compmore.net/~tntr/sumer_turk4of5.html
http://www.compmore.net/~tntr/sumer_turk5of5.html
****************************************************
علاوه براینها درتكمیل اسناد یكی بودن توركان وسومریان یا كنگرها این اسنادو هم خدمتان تقدیم میكنیم:
.
.
.
»»»
اسب at (تركی)
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدناسب ابلق: گه ین آت
اسب اصیل: جنیس آت cins atlar
اسب باری (باركش): انك، یابی، یوك آتی ənk yabı yük atı
اسب به رنگ زرد و روشن: قولا qula
اسب بور: آل آت al at - sarışın
اسب پروار: كوهلن آت köhlən at
اسب رام نشده: قارا یهر، قولان، داش تولك qara yəhər - qulan- daş tulk
اسب آبی: دنیز آیغیری، دنیز آتی dəniz ayğırı- dəniz atı
اسب سرخ موی: كهر، كورن آت kəhər- kurn at
اسب گاوی: قوشقو qoşqu
اسب ماده: قولون لو qulunlu
اسب مسابقه: جیدیر آتی cidir atı
اسب نر: آیغیر ayğr
اسب یدك: كوتل
كره اسب: دایچا، قولون- dayça qulun
مصدر (تركی) ماق-مك - آنا دیلی
یازار : مجید زنگانلی (Məcid Zənganli)
+0 بهیهن - پسندیدنمصدر كلمه ای است كه از دو قسمت تشكیل شده است
بخش اول آن ریشه فعل و بخش دوم پسوند مصدری است mək و maq
انتخاب پسوند مصدری بر اساس قوانین آهنگ كه قبلا نیز توضیح داده ایم انجام میشود
یعنی اگر حرف صدا دار ماقبل آخر فعل از نوع o u a ı باشد پسوندmaq ماق
و اگر از نوع ö ü a e i ə با
شد پسوند mək مَك انتخاب میشود
almaq =خریدن
olmaq= شدن
qaçmaq فرار كردن
durmaq= بلند شدن
inanmaq = باور كردن
gəlmək = آمدن
içmək = نوشیدن
üşümək = احساس سرما كردن
getmək = رفتن
yemək = خوردن
öpmək= بوسیدن